ارزش و معنا در منشها
در منشها، معنا به طور مشخص از ارزش جدا شده است. معنا، آن عاملى است كه اثرگذارى و برد رفتارى منش را تعيين مى كند، و ارزش شاخصى است كه بخت منش براى همانندسازى و تكثير شدن بر جمعيتى از ميزبانان را مشخص مىكند. اطلاعات دستورى بيشتر با ارزش، و اطلاعات ساختارى بيشتر با معناى منش ارتباط دارند.
از تفكيک آشكار ارزش و معنا در منشها روشن مى شود كه ساخت اطلاعاتی منشها از همين دو نوعِ پايه ى ساختارى و دستورى تشكيل يافته است. اطلاعات ساختارى يک منش را مى توان مترادف دانست با «تغييرات الگوى شليک نورونهاى مغز، پس از دريافت آن منش خاص». به اين ترتيب، زمينه اي از اطلاعات كه شالوده ى دستگاه عصبىِ گيرنده ى منش را برمى سازند و دريافت و فهم منش را ممكن مى سازند، مى توانند به عنوان اطلاعات ساختارى در نظر گرفته شوند. اين، در واقع، زمينه اي سخت افزارى است كه نرم افزارِ مورد نياز براى رمزگشايى منش را در خود نگه داشته است.
اطلاعات دستورى، آن اطلاعاتی است كه منش به هنگام بيان و انتقال از مجارى ارتباطى، در آن صورتبندي مى شود. اين، در واقع، اطلاعاتی است كه شكل تبلوريافته و دگرديسهى منش به هنگام انتقال را تعيين مى كند. اين اطلاعات به سادگى قابل اندازه گيرى و سنجش است. از اين به بعد، هر جا در متن به اطلاعات يک منش اشاره شد، منظور اطلاعات دستورى است. در خودِ منش - به عنوان رخدادى در سطح شبكه ى عصبى- اطلاعات ساختارى اصالت بيشترى دارد. اما به دليل پيچيدگى زيادِ زمينه ى زيستشناختىِ ظهور منش، تحليل آن در اين سطح ناممكن است.