چیرگی تکاملی منش های زبانی
به طور درونكاوانه هم مى بينيم كه بيشتر منشهايى كه در حالت عادى در ذهنمان حضور دارند و رفتارمان را تعيين مى كنند، ساختی زبانى دارند. همچنين مجارى انتقال منشها هم به طور عمده در اطراف كاركردهاى زبانى- نوشتارى (به اصطالح نيمكرهى چپی) متمركز شده اند.
پس مى توان جايگاه تصميم گيرى در مورد معناى يک منش را قشر مخ دانست و كاركردهاى دوگانه ى تمركز يافته در نيمكره ها را به عنوان راهبردهاى تخصصىِ رمزگذارى و رمزگشايى معناى منشها در نظر گرفت. با اين قيد كه در روند تكامل انسان، منشهاى زبانى بر ساير منشها چيره شده اند و سخت افزار عصبى پشتيبان رمزگذارى و رمزگشايى شان (لوب گيجگاهى نيمكره ى چپ) به دنبال اين ماجرا پيچيده تر شده است. حضور چشمگير منشهاى زبانى در تجربيات خودآگاه انسانها و پيكربندى شدن ساخت روانى شان به كمک اين عناصر فرهنگى، پيامدهاى اين فرآيند هستند.