منشها و مخاطبانشان
منشها را مى توان بر مبناى تعداد، تخصص، و زمان مندى مخاطبانشان رده بندى كرد. برخى از منشها كه معمولا ساده اند و از راهبرد كمى براى تكثير استفاده مى كنند، مى توانند در مغز مخاطبان زيادى جايگير شوند. لايه بندى اجتماعى مخاطبان منشها، و طبيعتِ مخاطبانى كه حامل بالقوه شان محسوب مى شوند، معيارى است كه به ويژه در هنر براى رده بندى منشها كاربرد دارد. در حوزه ى هنر، منشها را بسته به اين كه مخاطبشان همه ى مردم، آدمهاى مرتبط با مراكز قدرت سياسى، يا آدمهاى مرتبط با روند توليد منشهاى هنرى باشند، به سه نوعِ هنر توده اى، بورژوايى و نخبه گرا تقسيم مى كنند.
اين تقسيم بندى سه گانه را مى توان در مورد ساير حوزه هاى فرهنگى هم به كار گرفت يعنى چنين مى نمايد كه مى توان مخاطبان منشها را به سه گروهِ عمده تقسيم كرد. آنهايى كه خودشان هم به شكلى در فرآيند توليد منشهاى مشابه درگير هستند، آنهايى كه به دليل ارتباط با قدرت سياسى ارزيابىشان براى تكثير منش اهميت دارد، و آنهايى كه هيچكدام از دو ويژگى يادشده را ندارند و عامه ى مردم را تشكيل مىدهند. علم، هنر، و اخلاقِ وابسته به هر يک از اين سه گروه مخاطب، با برچسب نخبه گرا -روشنفكرانه، سياسى- دولتى و عاميانه- توده اى از هم تفكيک مى شوند.
مثلا علم عاميانه آن علمى است كه براى مخاطبانى كه شبكه ى معنايى شان شكلى هنجارين و عادى دارد توليد مى شود و ساختارى ساده تر
از منشهاى رايج ميانِ دانشمندان دارد. منشهايی كه توسط متخصصان و براى متخصصان توليد مىشوند منشهاى علمىِ نخبه گرا را بر مى سازند، كه بخش اصلى پيكره ى علمِ كلاسيک را هم تشكيل مى دهد. از سوي ديگر علمى كه در پيوند با ساختارهاى قدرت سياسى توليد مى شود، بيشتر از جنبه ى حفظ سلطه و ثبات ساخت قدرت اهميت دارد. يک مقاله ى تخصصى علمى را مى توان نمونه اى از علم نخبه گرا دانست، و يک پروژه ى فنى- عمرانى يا نظامى، علمى دولتى- سياسى است.
در مورد اخلاق هم مى توان چنين گفت. منشهاى اخلاقى عاميانه، آن آداب و سنن و رسومى هستند كه در كل لايه هاى جمعيت رواج دارند و ساختى ساده تر از نظريهى هاى پيچيده ى فلسفه ى اخلاق دارند، كه توسط متخصصان علم اخلاق، براى همتايانشان توليد مى شود. اخلاق سياسى- دولتى هم آن هنجارهايى است كه از سوى نهادهاى حكومتى و سياسى براى ثبات ساختار جامعه سودمند تشخيص داده مىشود و توسط نهادهاى سلطه ترويج مىگردد.
چنان كه آشكار است، منشهاى عاميانه، نخبه گرا و سياسى از راهبردهاى متفاوتى براى تكثير استفاده مى كنند.
- الف) منشهاى توده اى از راهبرد كمى استفاده مى كنند و با ساده و همه فهم شدن در مدتى كوتاه كل جمعيت را درمى نوردند.
- ب)منشهاى نخبه گرا خصلت خودارجاعى دارند و با وجود محدود ماندنِ جمعيت مخاطبشان، اين امكان را پيدا می كنند كه در
چرخه هايى بازگشتى از تبادلات معنايى تشديد شوند و پيچيدگى درونى خود را افزايش دهند و به آرامى در جامعه نشو و نما يابند. اين منشها، در واقع، از راهبرد كيفى استفاده مى كنند.
- ج)منشهاى سياسى از راه تغيير شكلِ ساخت معنايى شان با پويايى قدرت در جامعه همسو مى شوند و با قرار گرفتن در رسانه ها و مجاري ارتباطیِ قدرتمدار خود را تكثير مى كنند. آنها بسته به موقعيت مى توانند از هر يک از راه هاى كمى و كيفى بهره ببرند، اما راهبرد كمى و تكثير سريع از مجراى دستگاه هاى تبليغاتى متمركز بيشتر در ميانشان رايج است. حال، كارگزارِ اين مجراى تبليغاتى مى تواند يک جارچى ممالک فخيمه ي قاجار باشد يا گوينده ى شبكهى بى بى سى.
به اين ترتيب، سه نوع منش اصلى را بسته به نوع مخاطب، درجه ى تخصص يافتگى شان، و زمان متوسط تكثيرشان مى توان از هم تميز داد.