همسانی - ناهمسانی
از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ۴ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۴ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکتها)
کلیدواژههای خویشاوند (مفهومی):
شباهت ـ تفاوت تکرار ـ تغییر تقارن ـ شکست تقارن
اصل ناهمسانی:
- هیچ بخشی از مهروند با هیچ بخش دیگری از مهروند دقیقاً همسان نیست، و این مهمترین وجه شباهت حاکم بر سراسر هستنده هاست. زیرواحدهای کرانمندی از هستی که توسط دستگاه شناختی ما در قالبی زمانی ـ مکانی محدود شده و در قالب نمودها به شکلی کرانمند شناسایی میشوند، دستاورد شکسته شدنِ تقارنی هستند که شناخت به هستی تحمیل می کند.
- با وجود این، تقارن نهفته در هستی بر همسانی و شباهت و تکراری بودن چیزها و رخدادها مبتنی نیست.
- برعکس، هستی زمینه ای از روندها و هستنده ها را در بر میگیرد که همگی منحصر به فرد و ویژه هستند.
همسانی و ناهمسانی، آنگاه که در نظامهای زبانی رمزگذاری شوند، شباهت و تفاوت را برمیسازند و در آن هنگام که در پیوند با جمِ پویایی ـ ایستایی به پدیدارها منسوب شوند، در قالبِ تکرار (وجهِ پدیداریِ همسانی) یا تغییر (وجه پدیداریِ ناهمسانی) نمود مییابند.
توهم همسانی:
- دستگاه شناختی من بر اساس پردازش شباهتها و استخراج الگوهایی از درون موارد تکراری و شبیه به هم کار میکند. در نتیجه شکستن تقارن بر اساس رده بندی شباهتها، و نه تأکید بر تفاوتها، سازمان یافته است. از این رو، دستگاه شناختی در زمینهای پیوسته از هستنده های منحصر به فرد، اما همسان/ متقارن، ناهمسانی هایی را تشخیص میدهد، پردازش و رمزگذاری می کند، و در نهایت می آفریند.
این ناهمسانی ها معمولا به خودِ هستی و مهروند منسوب میشوند.
تله ی بِندو:
- تأکید بیش از اندازه بر همسانی یا ناهمسانی، به اختلال در شناسایی منتهی میشود. ذهنی که نتواند خود را از جمِ همسانی ـ ناهمسانی جدا کند و این دو را در مرتبه ی ابزاری برای رمزگذاری هستی به کار بگیرد، هستنده ها را در ذات خود همسان یا ناهمسان خواهد پنداشت و در نتیجه راه به شناسایی درست
و کارآمدشان نخواهد یافت.
راهبرد جاماسپ:
- به کارگیریِ آگاهانه و خودمدارانه ی همسانی و ناهمسانی همچون ابزاری برای رده بندی هستنده ها، مدیریت مفاهیم، و پیکربندی قواعد حاکم بر هستی، بی آن که آن دو همچون اموری ذاتی یا مطلق اعتبار یابند. توجه به این نکته که هستی از ریزه کاریها و زیرواحدهایی کاملا ویژه و یکتا و تکرارناپذیر تشکیل شده و با وجود این، تمام تفاوتهای قابل تشخیص میان این زیرواحدها آفریده ی ذهن شناسنده هستند، نه ماهیت بیرونی خود چیزها و رخدادها. دیدنِ همزمانِ تقارنِ حاکم بر کل هستی، و ناهمسانی نهفته در اجزای آن.
پرسش
- چگونه می توان تقارن هستی و ناهمسانی فراگیر هستنده ها را با هم آشتی داد؟
- این که شناخت بر اساس پردازش شباهتها تفاوتها را میآفریند، یعنی چه؟
- آیا میتوان نظامی از شناسایی را بر اساس تقارن یا ناهمسانی بنا نهاد؟
- چرا شکست تقارن در هستی و همسان پنداشتن هستندهها تا این اندازه رایج است و نه واژگونهی آن؟
تمرین
- چیزها و رخدادها را بنگرید و تفاوتها و شباهتهایشان را با یکدیگر تشخیص دهید.
- دریابید که چگونه بر این مبنا آنها را ردهبندی و پردازش میکنید.
- چه گامهایی از شکست تقارن این پردازش را ممکن ساخته است