اهمیت سوژه
سوژه به دو دلیل بیش از سایر موضوع های شناسایی اهمیت دارد.
نخست آن که در مورد این موضوع خـاص، شناسـنده و موضـوع شناسـایی بـا هـم یگانـه میشوند و بنابراین نوع شناخت درباره ی سوژه ماهیت سوژه را دگرگون میکند و امری شناختشناسانه به این ترتیب ردپایی هستیشناختی از خـود بـر جـایمیگذارد.
دوم آن که کل نظام دانایی بر محور همین سوژه سازمان یافته اسـت. جایگاه مرکزی سوژه در فضای حالت دانایی از سویی، میتواند با نگـاهی کـانتی همچون ضرورتی شناختی و پیامدی طبیعی از محوریت سوژه شناسـنده جلـوه کند. از سوی دیگر، میتوان آن را از نگاهی نیچـه ای، همچـون وابسـتگی تمـام آنواع دانایی به اموری غیرعقأآنی و غیرمنطقی مانند میـل و منـافع و بقـا تلقـی
کرد، که آنها نیز از ناخودآگاه سوژه تراوش میکند.
به این ترتیب، سوژه محوری است که الگوی سازماندهی تمام اشکال دیگـر دانایی را تعیین میکند. جایگاه سوژه نـه تنهـا در قـالبی جغرافیـایی، بلکـه بـه مفهومی کـارکردی نیـز در مرکـز فضـای حالـت دانـایی قـرار دارد. بسـیاری از دگرگونیهای بزرگ در تاریخ دانش، فروپاشـی های دوران سـاز در سرمشـقه ای شناختی و سر بر کشیدن چارچوبهای نو مدیون دگرگونی در برداشـت مـن از من بوده است.