احیای من-سوژه
هدف از این متن، احیای مفهوم سوژه است. دستیابی به فراروایتی کـه همـه چیز را توضیح دهد، با وجود ناممکن شدنش در عصر کنونی، همچنـان از دیـد نگارنده مطلوب است. دانش یا در بستر توهم بزرگ دستیابی به واقعیـت عینـی رشد میکند یا در زمینه ی قصد بزرگتری که هنگام از میان رفـتن ایـن تـوهم همچنان دستیابی به بازنمایی دقیق و کارآمدی از هستی را آماج کنـد. بـر ایـن مبنا، در ایـن نوشـتار نـاممکن بـودن رویـای دسـتیابی بـه نظریـه ی فراگیـر و منسجمی درباره ی همه چیز پذیرفته میشود، و حضور باطلنماهـا، گسسـت ها، نقاط ابهـام و زیربنـای سـودجویانه و مبتنـی بـر میـل غریـزهی حقیقـت جویی رسمیت مییابد بی آن که نتیجه ی دلسـردکننده ی بی اعتبـاری دانـش یـا فـرو نهادن تلاش برای دستیابی به نظریه ای در حد امکان فراگیـر و در حـد امکـان منسجم پذیرفته گردد.
متن کنونی تلاشی است برای صورتبندی مجدد مفهوم سوژه، و احیای آن به شکلی که در زمانه ی امروزین مـا مـورد نیـاز و مطالبـه اسـت. در برداشـتی عمومی و سنتی، چـارچوب عمـومی بحـث مـا جامعهشناسـانه اسـت. موضـوع محوری این نوشتار، سوژه، و تحلیل پویایی درونـی و بیرونـی آن در ارتبـاط بـا مفـاهیمی ماننـد قـدرت، لـذت، و معنــا مسـأله ی محــوری طیـف وســیعی از نظریه های جامعه شناختی است. در سطحی، این مسـأله بـه پرسـش از مفهـوم هویت میانجامد، و از سوی دیگر با تقابـل عاملیـت و سـاختار ارتبـاط مییابـد؛ مفاهیمی که آماج این نوشتار به دست دادن پاسخی در خور درباره شان است.