تعویق لذت؛ راهبرد نظام انضباطی

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

به این ترتیب چهار سطح یادشده را با سرواژه ی «فراز»، و چهار متغیر موردِ نظر را با سرواژه ی «قلبم» مورد اشاره قرار میدهیم. برای «من» که در سطحی روانی خودآگاه است و در سطحی اجتماعی این خودآگاهی را با دیگری به اشتراک میگذارد، نظام انضباطی ساز و کاری است که بیشتر در همین دو سطح مشاهده و لمس میشود.

یک نظام انضباطی کارکرد اصلی خود را با به تعویق انداختن متغیر مرکزی مربوط به سطح جاری در آن نمایان می سازد. ماده ی خامی که سیستم انضباطی بر آن عمل میکند، جریانی پیچیده و فراگیر از رخدادهای متصل به هم است. در واقع، نظام انضباطی وظیفه ی مهارکردن، به جریان انداختن، شکل دادن، و محدود ساختن این رخدادهای لگام گسیخته و متصل به هم را به انجام می رساند؛ روندهایی که ممکن است منجر به ظهور آشوب و درهمریختگی در سیستم های پیچیده ی تکاملی شوند.

این بدان معناست که در سطح روانی، نظام انضباطی بر محورِ تعویق لذت سازمان یافته است، اما تعویق لذتی که لزوماً به افزایش متغیر مرکزی سطح فرازین آن منتهی شود؛ یعنی یک نظام انضباطی زمانی در سطح روانی عمل میکند که کنشگر انسانی را به تعویق لذت، یعنی به عقب انداختن و چشم پوشیدن از متغیر مرکزی سطح روانی، وادار نماید.

این تعویق لذت در شرایطی انضباطی محسوب میشود که به افزون شدن قدرت در سطح اجتماعی منجر گردد. به این ترتیب، می توان در سطح اجتماعی نیز، در میان نهادهای اجتماعی، نظام های انضباطی ای را نشان داد که قدرت را به تعویق می اندازند تا در سطح فرهنگی «معنا» را افزایش دهند.