تکثیرپذیری عنصر فرهنگی

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

چهارمين خصلت مشترک عناصر فرهنگى، تكثيرپذيرى شان است. اما پيش از پرداختن به اين ويژگی، بايد نخست دركی عميق تر از مفهوم پيچيدگی به دست آوريم. آن نظام هايى كه تعداد عناصر درونى شان و تعداد روابط بينابينىِ عناصرشان - و بنابراين چگالى اطالعاتشان نسبت به «ماده+ انرژى » شان - از آستانه اي بالاتر باشد پيچيده خوانده مى شوند. محک تشخيص يک سيستم پيچيده آن است كه پويايى اش در عينِ منظم و قاعده مند بودن با متغيرهاى محدود و روابط ساده ى خطى قابل تحليل نباشد و نتوان به سادگى رفتارش را پيشبينى كرد.

تکثیر، راهکار حفظ اطلاعات

برخى از سيستمهاى پيچيده آنقدر براى پايدارى در برابر دگرگونی هاى محيطى تخصص يافته اند كه در مسير زمان نظم درونى خويش را - در مقابله با نوفه هاى محيطى - افزايش مى دهند. اين سيستم هارا خودسازمانده مى نامند. برخى از سيستمهاى خودسازمانده خودزاينده هم هستند، يعنى به قيمت چرخش ماده و انرژى در سيستم شان اطلاعات درونى خود را حفظ مى كنند. يكى از راه هايى كه براى حفظ اطلاعات در سيستم مورد استفاده قرار مى گيرد، تكثير يا توليد مثل است. تكثير شدنبه آن معناست كه سيستم پيچيده - كه در نهايت دچار فروپاشى خواهد شد - در مجال كوتاهى كه دارد، دستوركارِ الزم براى بازسازى سيستمى مشابه با خود را توليد كند و آن را در محيط رها كند. در سطح زيستشناختى، اين دستور مى تواند ساختارى مشابه با سيستم مادرى را داشته باشد (مانند سلول هايى كه تقسيم مى شوند) يا برنامه اي فشرده و خلاصه شده باشد كه در گام هاى پياپىِ افزايش پيچيدگى، سيستم مادرى را بازتوليد كند (مانند سلول تخم جانداران پرسلولى)

سيستم هايى كه از راه بازتوليد كردن خود بر فشار آنتروپيک محيط غلبه مى كنند، همانندساز خوانده مى شوند. ساده ترين راه تكثير يک همانندساز آن است كه نسخه اي از خود را بازتوليد كند. اين شيوه تنها براى همانندسازهايى كه از سطح خاصى ساده تر باشند، ممكن است. چنين چيزى را در سطح زيستشناسى در باكتريها به خوبى مى بينيم.

عناصر فرهنگى نيز چنين رفتارى از خود نشان مى دهند. يک عنصر فرهنگى - كه به صورت الگويى از پويايى عصبى در مغز يک انسان حضور دارد - در قالب دنباله اي از نمادها و نشانگان رمزگذارى مى شود و به ذهن انسان ديگرى انتقال می يابد و در آنجا جايگير مى شود. به اين ترتيب، از يک نسخه ى اوليه ى عنصر فرهنگى دو عنصر پديد مى آيد. اين امر به آن معناست كه عناصر فرهنگى از مجراى نظام هاي ارتباطى تكثير مى شوند و از مغزى به مغز ديگر منتقل مى گردند. از اين رو، مى توان چهارمين خصلت عناصر فرهنگى را همانندسازى دانست.