زبان علمى

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

زبان علمى، در واقع، زيرسيستمى از دستگاه نشانه- معناى زبانى است، كه منشهايى با حجم اطلاعاتى بسيار زياد، شفافيت معنايى بالا، و توافق پذيرى چشمگير را صورتبندي می كند. در نتيجه، شبكه اى توسعه يابنده از منشهاى علمى در درون اين فضاي نمادين رشد و نمو كرده اند. اينمنشها در دو قرن گذشته قدرت تكثير بسيار زيادى به دست آورده اند و بخش مهمى از سپهر فرهنگ را در جوامع پيشرفته تر اشغال كرده اند. اين زمينه ي نمادين از يكسو با منشهاى فنآورانه - و عقلانيت ابزارىِ وبرى -پيوند خورده و آنها را در دل خود جذب كرده، و از سوى ديگر حوزه ى علم را به مرتبه ى تنها زمينه ى ممكن براى توافق بينافردى در جوامع پيچيده ى مدرن بركشيده است.


در نتيجه دو كاركرد عمده ى چيرگى انسان بر طبيعت، بر ديگرى، و بر «من» (يعنی كنشهاى فنآورانه) و توافق بيناذهنى بر سر معانى پايه ى زيستجهانِ آدميان به تدريج در اين عرصه متراكم شده است. اين امر به تحويل شدن دو حوزه ى ديگر (اخلاق و هنر) به حوزه ى علم انجاميده، و براى منشهاى علمى ادعاى تماميتى هستى شناختى رابه ارمغان آورده است. اين همان چيزى است كه توسط نويسندگان معاصر بسيار مورد نقد قرار گرفته است. اما در واقع چيزى جز پيامد طبيعى پيكربندى معنا در نظامهاي نمادينِ كودكانه- علمى نيست. شناخت تکساحتىِ ماركوزه،تصويرگونگى جهان و تجاوز چارچوب تكنولوژيک به هستى در آثار هايدگر، و سيطره ى روش بر حقيقت در آثار گادامر با وجود زمينه ىفلسفى متفاوت بيان كنندگان شان در يک مورد اشتراک دارند، و آن هم چيرگى زبان علمى بر ساير حوزه هاى ارتباطى است.

با وجود تمايز يافتن كاركردهاى جامعه شناختىِ اين نظام نمادين وتخصص يافتن مستقلش در زيستجهانِ كودكان و دانشمندان، همچنان شباهت هاى ساختارى چشمگيرى را در ميان منشهاى اين دو شاخه مى توان بازيافت.

نكته ى جالب ديگر در مورد اين منشها آن كه ساخت خاص رمزگذارى شان به نظامهاي زبانى منحصر نيست و در ساير الگوهاى رمزگذارى منشهاى كودكانه و علمى هم نمود مى يابد. براى تأييد تجربىِ اين فرضيه، كافی است به ساختار ساده ى كارتون هاى كودكانه، و نمودارها و جدولهاي علمى توجه كنيم.