زبان كودكانه

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

زبان كودكانه، به دليل تازه كار بودن مغز كودک و تجربه ي اندكش در استفاده از رمزگانِ زبانى، چنين ساختارى دارد. در ابتداى كار هم تعداد واژگان در كودک كم است و هم تعداد روابط، و تا چند سال، با وجود افزايش سريع تعداد واژگان، روابط درونى همچنان ساده باقى مى ماند. در واقع سرعت رشد روابط درونى زبان نسبت به عناصر آن به قدرى كم است كه تسلط بر ساخت هاى زبانىِ داراى روابط درونى متراكم (زبان استعارى و شاعرانه) براى بسياري از مردم هرگز ممكن نمى شود! منش هاى منتقل شده در كودكان هم از اين محدوديت ساختار رمزگذارشان تبعيت مى كنند و معانى شفاف و روشن و سرراستى را در بر مى گيرند.


زبان كودكانه با ساختار ويژه اش از دو جنبه اهميت دارد.

نخست آن كه به دليل روابط درونىِ شفافش، و زودفهم بودنش، مى تواند منشهايى با اندازه ى بزرگ - و همچنان مفهوم - را در دل خود توليد كند. اين منشهاى بزرگ، به دليل شيوه ى خطىِ انتقال معنايشان، مى توانند به سادگى واگشايى شوند. تنها چيزى كه در رمزگذارى و رمزگشايى اين منشها اهميت دارد، تسلط بر واحدهاى معنايى سازنده شان -كليدواژگانشان - است. منظومه ى اين واژگان مى تواند به تدريج تكامل يابد و بسيار پرشمار و تخصص يافته شود.


دومين ويژگى مهم شيوه ى كودكانه براى رمزگذارى منشها، توافق پذيرى آن است. به دليل روشن بودن معناى نهفته در منشهاى اين رده، تمام حاملانى كه آنها را رمزگشايى مى كنند به معناهايى نزديک به هم مى رسند و تفسيرى مشابه از محتواى اين منشها به دست مى آورند.


اين دو ويژگى، شيوه ى رمزگذارى كودكانه را به ابزارى كارآمد براى صورتبندي منشهاى علمى تبديل كرده است. منشهايى كه مدعى تمايز گذاشتن بين معناهاى درست و نادرست هستند، بايد در نهايت توافق كنشگران انسانى را جلب كنند، و چنين توافقى تنها در ساخت زبان كودكانه ممكن است.

تا عصر نوزايى، معناهاى موجود در حوزهى علم آنقدر كم مايه و نزديک به حوزه هاى اخلاق و هنر بود كه بازتعريف كردن دستگاهِ رمزگذاري منشهاى آن ضرورت نداشت. اما با دميدنِ طليعه ي نوزايى، منشهايى پديدار شدند كه در نظام هاي مرسومِ قديمى قابل رمزگذارى نبودند و معنايشان به راحتى مورد توافق قرار نمى گرفت. پس نياز به روشی براي رمزگذارى معانی احساس شد كه از ابهام و خطا پيشگيري نمايد.


فرانسيس بيكن يكى از نخستين كسانى بود كه اين زبان كودكانه را در زبان انگليسی به كار گرفت. او كه، به نظر گروهى از اديبان، نويسنده ى واقعى آثار منسوب به شكسپير نيز هست در آثار فلسفی و علمی اش با شيوايی و زيبايى زبان كودكانه را به كار برد و امكانات ناديده انگاشته شدهى آن را براى ديگران آشكار كرد.


از آن زمان تا كنون، نظام رمزگذارى كودكانه، در جريان روندى تشديدشونده، ساختار درونى خود را تا پايه اى شگفت انگيز پيچيده ساخته است. اين پيچيدگى، چنان كه گفتيم، تنها از زاويه ى تعداد كليدواژگان و حصر معنايى شان بروز كرده و ساخت كلى صورتبندي معنا و ارتباط واژگان را به همان شكل كودكانه باقى گذاشته است. نتيجه ى اين فرآيند، پيدايش زبان علمى كنونى و منشهاى ويژه ى آن است.