شماتیزه کردن به روش لومان
مجموعه ی چیزها و رخدادهایی را که در هر مقطع زمانی در زیستجهان تجربه می شوند در حالت عادی، «تجربه» یا «مشاهده» می نامیم. معمولا این تجربه یا مشاهده به امور بیرونی ارجاع میدهند، هر چند که در شرایط خاص، امور درونی مانند درد، غم، افسردگی، شادمانی، خوشحالی و لذت نیز میتواند در این دایره بگنجد. نیکلاس لومان که نماینده ی جامعه شناسی سیستمی است، اعتقاد دارد که «شماتیزه کردن»، یعنی پیکربندی کردنِ تجربیات، بر مبنای همین زمینه ی زیستجهان شکل میگیرد؛ یعنی بر مبنای همین مجموعه از چیزها و رخدادها، ارجاعاتی میان حال و آینده و گذشته پدید میآید.
سخن لومان، در مورد رابطه ی تجربه ی کنونی و نیت و کنش در آینده را میتوان به این ترتیب خلاصه کرد:
- تجربه، یعنی آنچه ما در زمانِ اکنون توسط دستگاه حسی و پردازشیِ خود پدید می آوریم، به «انتظار» اتصال می یابد.
- از دید لومان، انتظار آن چیزی است که به زمانِ آینده ارجاع می دهد و موقعیت ما را در زمان آینده صورتبندی میکند.
به این ترتیب، من در زمان اکنون تجربه ای دارم و بر مبنای آن انتظاری در مورد آینده به دست می آورم که این انتظار، همان چیزی است که ما در برداشت خود به عنوان مجموعِ نیت و کنش از آن یاد کردیم. اتصالِ میان تجربه و انتظار، همان چیزی است که لومان تعبیر شماتیزه شدن را برایش برگزیده است. از دید لومان، اتصالِ منظم میان تجربه ها و انتظارهای ما، همان چیزی است که تثبیت معنا در نشانگان را ممکن میسازد. به عنوان مثال وقتی من تجربه ی دیدن چیزهایی مانند خودرو و سرنشین و افراد پیاده را در همراه با تجربه ی مشاهدهی رخدادی مانند تصادف رانندگی داشته باشد، انتظارِ مشاهده ی تلفات جانی را در زمان آینده در ذهن خود خواهد داشت؛ پس بر این مبنا دست به رفتار می زند و برای کمک به کسانیکه در صحنه ی تصادف ناظرشان بوده، حرکت میکند.
این اتصال میان تجربه و انتظار همان چیزی است که اگر تکرار شود، نظمی را میان عناصر ذهنیِ من برقرار میسازد. این نظم همان است که نشانگان مربوط به خودرو و تصادف و سرنشین را، با نشانگان دیگری مانند یاری رساندن و تلفات دادن و کشته شدنِ انسانها مرتبط میسازد و به این ترتیب، واژه ای مانند تصادف رانندگی را برای من معنادار میکند؛ یعنی باری معنایی را بر مبنای انتظارات تجربه شده و پیشینیِ من، بر این واژه تثبیت میکند.