فراز
از ویکی زروان
اصل سلسله مراتبی بودن من:
- آن بخشى از هستى که بتواند به شکلی خودآگاه شکل هستى اش را انتخاب کند، «من» است.
- آنچه که «من» خوانده مى شود، بخشى از پیکره ى فراگیر و ناشناختنىِ مهروند است که به دلایل شناخت شناسانه ــ و نه هستى شناسانه ــ از آن مجزا فرض می شود.
- من، به عنوان زیرسیستمى از مهروند، مجموعه اى از حالات ممکن را براى بودن در پیش رو دارد که در هر برش زمانى تنها یکى از آنها را بر می گزیند.
- مجموعه ى این انتخاب ها، شکل هستى من را برمی سازد. این تجلىِ من را می توان به عنوان یک سیستم پیچیده در نظر گرفت و به طور علمى مورد تحلیل قرار داد.
- در این حالت من همچون نظامی سلسله مراتبی بازنموده خواهد شد.
- کمترین سطوحی که برای توصیف کامل من ضرورت دارند، عبارتند از چهار لایه یا مقیاس:
- هریک از این سطوح نظرگاهی برای فهم و رمزگذاری و توصیف چیزها و رخدادهای مربوط به من محسوب میشوند.
- این چهار لایه را به طور خلاصه فراز می نامیم.
- سطوح فراز مقیاس هاى متفاوتى هستند که توصیف هستى را در برش هاى تحلیلیِ متفاوتى ممکن می سازند.
- سطوح فراز امرى روش شناختى و اپیستمیک هستند، و خصلت هستی شناسانه ندارند .
تحويل انگاری
- سطوح فراز ــ یا سطوح مشاهداتى مشابه ــ اهمیت هستى شناسانه دارند.
- در نتیجه یکى از سطوح فراز از بقیه مهمتر، اصیلتر یا واقعى تر است.
تله ی سِِنمار
- پدیدارى که به یک سطح از فراز تعلق دارد، مى تواند به طور کامل توسط پدیدارهاى سطحى دیگر توضیح داده شود.
- این تحویل انگاری به آن می انجامد که همه ى سطوح چیزى نیستند جز انعکاس یک سطح در شرایط گوناگون.
راهبرد چیستا
- درک این نکته که سطوح فراز یا هر سطح توصیفى دیگر، تنها مقیاسى براى صورتبندی تجربه ها و مشاهده هاى ما هستند، و نه امرى هستى شناختى که داراى اصالت باشد یا نباشد.
پرسش
- چه متغیرهایى صفات فرهنگى، اجتماعى، روانى و زیستى من را از هم متمایز مى کنند؟
- حد و مرز سطوح فراز به لحاظ روششناختی کدامند؟
- بر اساس چه معیارهایی یک چیز یا رخدادِ مربوط به من در یکی از این سطوح قرار میگیرد؟
- چرا چهار سطح فرض شده اند و نه بیشتر یا کمتر؟
تمرین
- خود را در یک صفحه به کمک مجموعه ای از ویژگیها توصیف کنید.
- هریک از این صفات به کدام سطح فراز مربوط می شوند؟