فرهمندی - نافرمندی
از ویکی زروان
اصل فرّه
میانگین میزانِ قلبمی که من از آن برخوردار است یا توانایی تولیدش را دارد، در قالب متغیری عام و کیفی به نام فرهمندی نمود مییابد. فرهمندی عبارت است از متغیری ترکیبی و پیچیده که قابلیت عمومی من برای تولید و مصرف قلبم را نشان میدهد. فرهمندی از این رو موقعیت اجتماعی من را تعیین میکند و درجه ی نفوذ رفتاری من، و تأثیر کردار من بر محیط اجتماعی را نشان می دهد.
توهم مهندسی فره
فره به مجموعه ای از رمزگان اجتماعی فرو کاسته می شود و بنابراین ساخته شدنی و مصنوعی تلقی میشود. باور به این که فره عنصری زبانی و نمادین است، برساخته شدنش در سطحی اجتماعی را ممکن می نماید.
تله ی افراسیاب
- تلاش برای به دست آوردنِ فره، در غیابِ برخورداری از هنر و فنِ تولید و مصرف قلبم، به نمایشِ فرهمندی دروغین منتهی می شود.
- من در شرایطی که از فره بی بهره است، میکوشد خود را فرهمند بنماید، از این رو، خودانگاره و انگاره ای دروغین می یابد.
راهبرد کیخسرو
ت:مرکز بر سازوکارهای تولید و مصرف قلبم، و دقت در بازنمایی راستین درجه ی فرهمندیِ من، به بازخوردی مثبت منتهی میشود که پیشرفت تدریجی من و افزایش گام به گامِ فرهمندی را به دنبال دارد.
پرسش
- نمودهای فرهمندی در جامعه تان چیست؟
- سابقه ی این مفهوم در تمدن ایرانی به چه دورانی باز میگردد؟
- سیر تکامل و الگوهای تحول این مفهوم در [[نهادهای هنجار ساز] چگونه بوده است؟
تمرین
- میزان فرهمندی خود را تعیین کنید.
- بخشهای دروغین آن را تشخیص دهید.
- دلایل فقر فرهّ را ریشه شناسی کنید.