مسخ عقلانیت، بهای خرید اعتماد

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

به این ترتیب، عقلانیتِ طبیعی در قالب معیارها و قواعدی در داخل زبان صورتبندی میشود و می تواند با دیگری در میان گذاشته شود. به این شکل است که من و دیگری در مورد عقلانیت نمادین شده و نشانه گذاری شده و ابتری که در داخل زبان برای خود ساخته اند، اسیر می شوند و در مقابل از عاقل بودنِ یکدیگر و بنابراین قابل پیشبینی بودنِ رفتار طرف مقابل، اطمینان می یابند. به بیان دیگر، مسخ شدنِ عقلانیت، بهایی است که ما برای خرید اعتماد می پردازیم.

زبان به این شکل، خود را بر ساختِ عقلانیت ما و شیوه ی اندیشیدن مان تحمیل میکند. کودکی می آموزند تا برای صورتبندی کردنِ اندیشه هایشان و منتشر کردنِاش در محیط، از زبان بهره جویند. به تدریج این ابزار شگفت انگیز چندان چاره ساز و گره گشا میشود که انحصارِ شیوه ی اندیشیدن را به دست می گیرد. از آن پس، کودک تنها به کمک زبان و در حصار زبان است که می اندیشد. این زبانمدار شدنِ اندیشه، کم کم چنان فراگیر میشود که من برای اندیشیدن با خود نیز، شکلی از دیگریِ تعمیم یافته را درونی میکند و با او وارد گفتوگو می شود.

اندرکنش این من دوپاره شده با خود، به معنای واقعیِ کلمه، زبانی نیست؛ چرا که از سویه ی دیگرِ ماجرا، یعنی دیگریِ نامطمئن و تشنه ی اطلاعات، خبری نیست. در اینجا بیگانه ای وجود ندارد که بتواند با شنیدنِ افکارِ من، رفتار خود را دگرگون کند و راستیِ آن را به چالش طلبد. مخاطب گفتوگوی درونی جزئی درونی شده و مصنوعی از من است که با زیورهای خاصِ دیگری آراسته شده است و در مقام شنونده ای مطیع، با رفتاری قابل پیشبینی، اندیشه های زبانی شده ی من را میشنود و به این ترتیب فهمیده شدنِ افکارِ من توسطِ من را ممکن میسازد.