معنا - پوچی

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

زندگی ـ مرگ ، قدرت ـ ناتوانی ، لذت ـرنج ، روا ـ ناروا ، سزا ـ ناسزا ، رمزگذاری ـ رمزگشایی

اصل معنا

  • معنا الگویی از آرایش تمایزها و پیکره ای از ارجاع ها و دلالت های مفهومی است که در نظامی نمادین رمزگذاری شده، در دستگاه پردازنده ای رمزگشایی شده و به تغییر رفتار در سیستم های مربوطه منتهی میشود.
  • معنا محتوایی است که یک منش (عنصر فرهنگی) در شبکه ی روابط انسانی/ اجتماعی آن را حمل می کند.


پوچ انگاری

این توهم که نفی کردن معنا به غیاب معنا منتهی می شود. تلاش برای مخالفت با معنا از راه آفریدن معنایی ضد آن، و بعد انکار کردنِ این که معنای بی رمق و مخالفخوانِ دومی خودش هم از جنس معناست.


تله ی بَندو

انکار اهمیت معنا و تلاش برای نادیده انگاشتن موقعیت مرکزی و تعیین کنندهی آن در ساختار انتخاب ها و نظم رفتار.
چسبیدن به معنایی فقیر و کم مایه و فلج کننده که بی اهمیتی، بی ارزشی و بی معنا بودنِ معناها را اعلام می کند.


راهبرد جاماسپ

پذیرش این که هر شکلی از انکار معنا خود شکلی از معناست، و قبول ارزش معنا و این که باید در سپهر معانی به دنبال آفریدن سودمندترین و درست ترین و کارآمدترین معناها گشت.


پرسش

  • چرا معنا در میان چهار عنصرِ قلبم از همه دشوارتر تعریف و صورتبندی می شود؟
  • ارتباط معنا با زبان چیست؟
  • آیا ماشین ها یا جانوران هم معنا دارند؟
  • سیستمهای حامل معنا چه ارتباطی با فرهنگ برقرار می کنند؟


تمرین

  • یک معنای پیش پا افتاده را در نظر بگیرید و الگوی دلالتها و ارجاع هایش را تحلیل کنید.
  • یک قلمروی زبانی ـ نشانگانی ـ مفهومی را در نظر بگیرید و در آن معنا خلق کنید
34.JPG