مم

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

داوكينز در اين بخش كوشيده بود تا عناصر فرهنگى را بر مبناى خصلت تكثيرپذيرى شان در جوامع انسانى تعريف كند. او با اقتباس از نام ژن -واحدهاى اطلاعاتىِ تكثيرشونده ى زنده - عنصر فرهنگى را با عبارت مِم برچسب زد. او اين كلمه را از ريشه ى يونانىِ (ميمِما) - به معناى امرِ تقليدشده - برساخته بود.

در طول دهه ى بعد مفهوم مِم همچنان به عنوان كليدواژه اى حاشيه اى در متونِ زيستشناسانه باقى ماند، تا اين كه در دههى هشتاد شيوه ى نگاه داوكينز به عناصر فرهنگى مورد توجه قرار گرفت و به زودى پيش علمىبراى بسط دادن آراى داوكينز بنيان نهاده شد. كاربرد اين عبارت به زودى چنان گسترش يافت كه از سال 1986 م عبارت مِم در فرهنگ هاى لغت تخصصى جامعه شناسى و واژه نامه هاى عمومى انگليسى زبان وارد شد. فرهنگ انگليسى آكسفورد اين عبارت را به اين شكل تعريف كرده است: «رفتارى غيروراثتى كه از راه تقليد در ميان افراد يک جامعه انتقال مىيابد»

با وجود كارهاى درخشانى كه در اين حوزه انجام گرفته، نقدهايى جدى بر روششناسى ممشناسی وارد است. ابهام درباره ي تعريفى تحليلى از مِم و ناتوانى در صورتبندي شاخصهاى اصلىِ حاكم بر پويايى اين عناصر، مهمترين نارسايی هايی هستند كه از تبديل ممشناسى به يک علم معتبر جلوگيرى كرده اند


با وجود فراگير نشدن اين مفهوم در متون جامعه شناسانه، بسيارى از دانشمندانِ علاقه مند به علوم ميانرشته اى از اين مفهوم براى تحليل تحول فرهنگى استفاده كرده اند. كارهاى اصلى ممشناسان در اين زمينه ها انجام گرفته است: دين شناسى تطبيقى، جامعه شناسى دين ، مدل هاى تكامل ، روانشناسى اجتماعى فرهنگ، روانشناسى اجتماعىِ خلاقيت، فولكلور ، روانشناسی شخصيت و جامعه شناسى خودكشى . بيشتر عالقهمندان به ممشناسى نويسندگانى هستند كه از زمينه ى جامعه شناسى زيستى يا شاخه هاى وابسته به اين علم برخاسته اند.