منشهاى سانسورچى
با توجه به درهم تنيدگى پديدارهاى چهار لايه ى فراز، هر كاركردى كه بخواهد از پويايى منشها بكاهد خود نيز بايد توسط مجموعه اى از منشها نمادگذارى شود و در سطح فرهنگى بازنمايى گردد. منشهايى كه اين كاركرد را بر عهده مى گيرند، قاعدتاً، بايد بيشتر به قطب خودكامگى در طيف همخوانی ميان منشها متمايل باشند و ارتباطى سركوبگرانه را با ساير منشها داشته باشند. اين منشها همواره با سلطه ى سياسى پيوند مى خورند و نهادهايى را در سطح اجتماعى برمى سازند كه از پيچيدگى كنش ارتباطى مى كاهد و در نتيجه پيچيدگى و پويايى در سپهر فرهنگى را نيز مهار مى نمايد. اين عناصر فرهنگى را منشهاى سانسورچى، و نهادهاى اجتماعىِ پديدآمده توسطشان را نهادهاى هنجارساز مى ناميم. منشهاى سانسورچى، آن عناصرى در فرهنگ هستند كه از پيدايش الگوهاى رفتارى ناهمخوان با هنجارِ آماري و از ظهور معانی دگرگونساز جلوگيرى مى كنند.
منشهاى سانسورچى، براى سركوب چند دسته از منشها تخصص يافته اند، كه مهمترين آنها منشهايى هستند كه باعث جهش در معانى
تنش زا مى شوند.
مجموعه ى منشهايى كه در يک برش زمانى در مغز يک نفر يا در كل يک جامعه حضور دارند سپهرى معنايى را بر مى سازند كه ساخت روانى افراد وابسته به يک جامعه را پيكربندى مى كنند. اين زمينه ى معنايى نيز مانند هر سيستم پيچيده ى ديگرى جذب كننده هاى خاص خود را دارد.
جذب كننده هاى معنايى يک فرهنگ به دو شيوه ساماندهى مى شود. برخی بر اطراف سه محور علم، اخلاق و هنر متمركز مى شوند، و برخی ديگر به مفاهيم كليدىِ مربوط به من/ ديگرى/ جهان منسوب میگردند. چنان كه پيش از اين ذكر شد، اين دو مجموعه از جذب كننده ها در سطحى بالاتر و توسط مجموعه اى از منشهاى رابط به هم متصل مى شوند و در يک جامعه و فردِ سالم پيكره ى معنايى منسجمى را ايجاد مى كنند.