منشها و انسجام روانی من

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

شبكه ى منشها را مى توان سپر بلايى دانست كه پايدارى ساخت روانى و انسجام هويت فردى شخص را تضمين مى كند. هر كنشگر انسانى، يک مركز معنايىِ درونى براى سازماندهى رفتارش دارد. اين مركز درونى، در قالب منشهايى كه «من» را تعريف مى كنند، صورتبندي مى شود و در اتصال با دو خوشه ى ديگر از منشها - كه تعريفكننده ى «ديگرى» و «جهان» هستند - تصوير ذهنى فرد از هستى و موقعيت خودش در آن را برمى سازند.

«من»، مجموعه اى پيشفرض ها، قانونمندي هاى رفتارى و چشمداشت هاست كه همواره در خطر فروپاشى قرار دارد. جهان و ديگرى -و حتى خودِ سيستم «من» كه هيچگاه كاملا شناخته نمى شود - منابعى هستند كه به طور مرتب قواعد پذيرفته شده توسط «من» را نقض مى كنند، پيشفرض ها را زير سؤال مى برند، و چشمداشت ها را برآورده نمى كنند. درچنين شرايطى، ويرانى هويت روانى فرد در اثر فشارهاى محيطى محتوم به نظر مى رسد.

شبكه ى منشهايى كه در ذهن هر كنشگر انسانى وجود دارند، در برابر اين تهديد همچون لايه اى مدافع عمل می كنند. منشها مى توانند با اتصالاتى سست به هم متصل شوند، ناسازگاري شان را توسط منشهاى سانسوركننده اى از سطح بالاتر مخفى نمايند، و نقض مداوم تصوير ذهنى فرد از هستى را با بهانه هايى توجيه كنند. سپهر منش هاى حاضر در هرذهن، زيرواحدى از فرهنگ است كه عناصر دست و پا شكسته و از هم گسيخته ى معنايى را به هم متصل مى كند و آنها را در برابر فشارهاى تجزيه كننده ى رخدادها - محيطى يا درونى - مقاوم مى سازد.