منش خودكامه

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

منش خودكامه، در افراطى ترين بيان، آن منشى است كه حضور هيچ منش ديگرى را در مغزِ حامل خود تحمل نكند. ناگفته پيداست كه اين تعريف فرضى است و هيچ منشى با اين درجه از خودكامگى وجود ندارد، اما قصدمان از تعريف چنين منشى، نشان دادن حالتى حدى از اندركنشمنشها با هم است.

دستور منش خودكامه طوري است كه گذشته از تشويقِ حامل براي تكثير كردن خودش، تكثير ساير منشها را مهار مى كند. منش خودكامه ى مطلق، منشى است كه مى كوشد تا تنها همانندساز سپهر فرهنگى باشد. با توجه به اين كه سپهر فرهنگى شبكه اى از منشهاى متداخل در هم است و سطح روانشناختى هم تنها با درونى شدن بخشی از اين شبكه پايدار مى ماند، هيچ منش خودكامه ى مطلقى در انسان هاى سالم وجودندارد. شايد شيزوفرنى كاتاتونيک حاد و حالت تفكر اجبارى و تكرارى در آن را بتوان به عنوان حالتى تجربى از حضور منشهاى خودكامه ى خطرناک پذيرفت. آن داستانِ بورخس كه در آن انديشه ي يک سكه ي عادي تمام فضاي ذهنی راوي را اشغال می كند هم می تواند شكلی ادبی و خلاقانه از منش خودكامه دانسته شود.


اما معمولا منشها رفتاري تحمل پذيرتر را در قبال ساير منشها از خود نشان مى دهند. خودكامه ترين منشهايى كه در افراد سالم عادى ديده مى شوند، معمولا شعرگونه و ناخودآگاه هستند و منجر به بروز حالتى شهودى و اشراقى ناگهانى مى شوند كه در نتيجه ى آن شبكه اى پيچيده از منشهاى مستقر در مغزِ حامل دستخوشِ بازآرايی و نوتركيبیِ ناگهانی می شوند. معمولا بخشی از اين شبكه ريشه كن می شود و منشهايى ساده تر جايگزينشان مى گردد. بسيارى از كشف و شهودها كه فرد در آنها ناگهان به شكلى غيرقابل توضيح متوجه پوچى و بى مايگى شبكه اى پيچيده از افكار مى شود، و آنها را به نفع ادراكى بيان ناپذير و كم محتوا رها مى سازد، نمونه اى از اين منشها هستند. مواردي هم وجود دارند كه در آن بازآرايیِ يادشده، تركيبی پيچيده تر و ساختاري منسجم تر را پديد می آورد.


شهودهايی كه جهش به يک دستگاه فلسفی يا بينشی فراگير و رسيدگی پذير را ممكن می سازند، نمونه هايی از اين حالت هستند. در آثار منسوب به سقراط، روشن قدما، چرخش شهودى شدگیِ فيلسوفان ذن، و اشراقِ ابن سينا و سهروردي احتمالا به همين پديده ي اخير اشاره می كنند.


ناگفته پيداست كه شهودهاي نوع اخير، چون زاينده و بارور هستند و ظهور منشهايی نو را رقم می زنند، چندان خودكامه نيستند و به ميانه ي طيف مورد نظرمان نزديکتر هستند.