نگاهي به اهريمن در آيين مانوی
نگاهی به اهريمن در آيين مانوی
آرش اكبری مفاخر
آموزههای مانی بر دو بن و سه دوره استوار است:
الف) دو بن عبارتاند از: روشنی و تاريکی. اين دو گوهر ازلی هستند؛ هميشه بودهاند و هميشه خواهند بود(شهرستانی، 2001: 209؛ ابوالقاسمی، 1383: 43). هريک از آنها از ديگری جداست (النديم، 1996: 509؛ ابوالقاسمی، 1379: 17) و هر دو آفريدگاراند؛ يعنی آفريدگار نيکی و آفريدگار بدی هستند (اليعقوبی، 1883: 1. 159).
«چون روحالقدس فرازآمد،
بر ما گشود راه حقيقت را.
و به ما آموخت که دو گوهر هست،
گوهر روشنی و آنِ تاريکی
کز آغاز، از هم جدا بودهاند» (زبور مانوی: مزامير بِما، 223).
گوهر روشنی در بالا، بهشت روشنی، زندگی میکرد. گوهر تاريکی نيز در پايين به سر میبرد که از سوی شمال با بهشت روشنی هممرز بود (النديم، 1996: 509؛ ابوالقاسمی، 1379: 18). روشنی دارای گوهری زيبا، کامل، بزرگوار، پاکيزه، خوشبو، خوشمنظر؛ نفسی نيک، بزرگوار، دانا، سودمند، آگاه و کرداری خير، صلاح، نفع، سرور، تربيت، نظام و اتفاق است، اما در برابر، تاريکی دارای گوهری زشت، ناقص، پست، تيره، آلوده، بدبو، زشتمنظر؛ نفسی شرير، پست، نادان، زيانمند، ناآگاه و کرداری شر، فساد، ضرر، غم، تشويش، بیتربيتی و اختلاف است (شهرستانی، 2001: 210؛ ابوالقاسمی، 1383: 44)
شهريار بهشتِ روشنی، پدرِ بزرگی/ زروان و فرمانروای سرزمين تاريکی، اهريمن است. اهريمن(ahramin)(بويس، 1384: 49. 1؛ وامقی، 1378: 230. 1) در نوشتههای مانوی به نامهای شاهزادهی تاريکی(پارتی:axšind tārīg)(بويس، 1384: 128. 7)، ديوانشاه (اسماعيلپور، 1375: 110) و در متون عربی شيطان و ابليس قديم (ابوالقاسمی، 1379: 18-19) شناختهمیشود. در انديشههای مانی اهريمن ازلی نيست، بلکه گوهرهای درونی وی ازلی هستند (النديم، 1996: 509).
اهريمن در توصيفات مانوی زشت و ترسان، سوزاننده و نابودگر است. او دارای سری مانند شير و دندانهايی همانند خنجر است. بدنی چون بدن اژدها دارد، چشمههای زهرآگين و مِههای دودی از او بيرون میدمد و چون موجودی از تاريکی میخزد. بالی چون بال پرندگان دارد و به شيوهی موجودی هوايی پرواز میکند. دُمی همانند دم ماهی دارد، مانند موجودی آبزی با پرک شنا میکند و همانند چهارپايان چهار پا دارد (النديم، 1996: 509-510؛ بويس، 1384: 128).
در متون پارسی ميانهی مانوی ديو آز، همسر اهريمن و مادر ديوان است (بويس، 1384: 133؛ اسماعيلپور، 1386: 217؛ 1375: 128) و در متون پارتی مانوی اهريمن و آز دشمنان اصلی انسان هستند. مانی به همراه همزاد خود و با تکيه بر نيروی او با اهريمن و آز مبارزه میکند، به مردمان خرد و دانش میآموزد و تلاش میکند که آنان را از اهـــريمن و آز رهايی بخشد (بويس، 1384: 49).
ب) سه دورهی آفرينش مانوی عبارتاند از:
دوران نخستين: دورهی پيش از هستی و جدايی کامل نور و تاريکی.
دوران آميزش: دورهی آميختگی نور و تاريکی و مبارزهی بين اين دو.
دوران پسين: دورهی زرين بازگشت نور و راستی و تاريکی و دروغ به بن خويش (زبور مانوی: مزامير بما، 223).
اهريمن، ديوان و نيروهای ويرانگر در سرزمين تاريکی به سر میبرند. آنها هميشه در حال جنگ و کشمکش هستند. اهريمن شروع به تباهکاری میکند و به سوی نور بالا میآيد. او به روشنايی میتازد و نبرد بين تاريکی و روشنی آغاز میگردد. با تاختن اهريمن دوران جدايی روشنی و تاريکی پايان میيابد و دورهی آميختگی اين دو آغاز میگردد.
اهريمن در آرزوی به دست آوردن بهشت روشنی است. او با فرزندان تاريکی به سوی بالا به راه میافتد. پدر بزرگی/ زروان برای پاسداری از سرزمين روشنی، وارد کارزار میشود و دوشيزهی روشنی را برای فريب ديوان به سوی آنان گسيل میکند. پس از تازش اهريمن، هرمزدبغ؛ انسان نخستين به سرزمين تاريکی يورش میبرد، به سوی اهريمن و ديوان میتازد و بسياری از ديوان را در بند میکشد، اما ديوان سرانجام او را گرفتار کرده، نورش را میبلعند و سپس او را بسته و در ته مغاکی در سرزمين تاريکی میاندازند.
هرمزدبغِ گرفتارشده در دست ديوان که بيهوش در مغاک تاريکی افتاده، پس از چندی به هوش میآيد و با فريادی از مادر خود درخواست کمک میکند. مادرِ زندگی و روح زنده (مهرايزد) برای نجات هرمزدبغ به مرز تاريکی میروند. روح زنده فريادی میکشد و انسان نخستين از ژرفا پاسخ میگويد. مهرايزد نيز برای نجات انسان نخستين و همراهانش به سرزمين تاريکی رفته، آنان را نجات میدهد و به بهشت روشنی بازمیگرداند (زبور مانوی: مزامير بما، 223).
در انديشههای مانوی اهريمن کشتهنمیشود، بلکه هميشه در بند میماند. بنا بر گزارش متون قبطی پس از نجات هرمزدبغ، مهرايزد به سرزمين تاريکی میرود. او اهريمن و ديوان را دستگير کرده و تاج از سرشان برمیدارد، دست و پایشان را به زنجير کشيده و آنان را در زير کوهستان تيره و تاری به بند میکشد (اسماعيلپور، 1375: 192-196، 207-208). در پايان جهان آتشسوزی بزرگی به مدت 1468 سال روی میدهد که دوران پالايش نور است (النديم، 1996: 512؛ شهرستانی، 2001: 212).
بنا بر گزارش شاپورگان تمام جهان همانند موم در شرارههای آتش میسوزند. در اين سالها اهريمن، آز، شهوت و ديوان خشم رنج برده و پيچ و تاب میخورند. روان گناهکاران با اهريمن و ديوان در بندی جاودان بستهمیشوند و در فرشکرد، اهريمن، آز، ديوان و پريان به زندان جاودانی افکندهمیشوند (بويس، 1384: 106-111؛ وامقی، 1378: 327-330.)
در گزارش متون قبطی در نبرد پايانی، ديوان نر به زنجير کشيدهمیشوند و ديوان ماده به درون گور افکنده شده و از نرها جدا میشوند. در اين هنگام دشمن (اهريمن) نيز به زندانی ژرف و دردناک افکنده میشود و راه گريزی برايش باقی نمیماند. اين زندان برای نيروهای اهريمنی نيز جاودانی است (اسماعيلپور، 1375: 207-208). در متنی تورفانی نيز آمده که انديشهی تاريک (اهريمن) به کوره، زندان و بند جاويدان افکنده میشود (ابوالقاسمی، 1379: 85-86).
در گزارش ابننديم روح تاريکی (اهريمن) با ديدن آزادی نور به فکر جنگ میافتد، اما سپاهيان نور از اطراف به او فشار میآورند. او را به گوری که برايش آماده کردهاند، فرستاده و زندانی میکنند. آنگاه با صخرهی بزرگی که به اندازهی دنياست، آن قبر را میپوشانند و نور از آزار تاريکی رهايی میيابد (النديم، 1996: 512¬؛ ابوالقاسمی، 1379: 22). در يکی از متون قبطی اهريمن سرگذشتی ديگرگونه دارد. او پارهپاره شده، در آتش میسوزد و نابود میشود (اسماعيلپور، 1375: 207-208).
كتابنامه
- آلبری، سی. آر. سی، 1375: زبور مانوی، ترجمهی: ابوالقاسم اسماعيلپور، تهران: فکرروز، چاپ اول.
- ابوالقاسمی، محسن، 1373: تاريخ زبان فارسی، تهران: تهران: سـمت، چاپ اول.
- ــــــــــــــــــ، 1379: مانی به روايت ابن النديم، تهران: طهوری، چاپ اول.
- ــــــــــــــــــ، 1383: دينها و کيشهای ايرانی در دوران باستان به روايت شهرستانی، تهران: هيرمند، چ. اول.
- اسماعيلپور، ابوالقاسم، 1375: اسطورهی آفرينش در آيين مانی، تهران: فکر روز، چاپ اول.
- ــــــــــــــــــــ، 1386: سرودهای روشنايی: جستاری در شعر ايران باستان و ميانه و سرودهای مانوی، تهران: اسطوره، چاپ اول.
- بويس، مری، 1384: بررسی ادبيات مانوی در متنهای پارتی و پارسی ميانه، ترجمهی: اميد بهبهانی، ابوالحسن تهامی، تهران: نگاه، چاپ اول.
- شهرستانی، ابیالفتح محمد بن عبدالکريم، 2001: الملل و النحل، تحقيق: محمد عبدالقادر الفاضلی، بيروت: المکتبه المصريه.
- ميرفخرايی، مهشيد،1383: فرشتهی روشنی مانی و آموزههای او، تهران: ققنوس، چاپ اول.
- النديم، ابیالفرج محمد بن ابیيعقوب اسحاق، 1996: الفهرست، ضبطه شرحه: يوسف علی طويل، لبنان: بيروت، دارالکتب العلميه، الطبعه الاولی.
- نديم، محمد بن اسحاق، 1343: کتاب الفهرست، ترجمهی: رضا تجدد، تهران: ابن سينا.
- وامقی، ايرج، 1378: نوشتههای مانی و مانويان، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، حوزهی هنری، چاپ اول.
- اليعقوبی، احمد بن ابیيعقوب، 1883: تاريخ اليعقوبی، به کوشش هوتسما، ليدن.
- Alberry, C.R.C. 1938: A Manichaean Psalm Book, Stuttgart.
-Humbach, H. & Ichaporia, P., 1994: The Heritage of Zarathushtra, a New Translation of His Gatha, Universitatverlag, C. Winter, Heildelberg..
دكتر آرش اكبری مفاخر
مشهد: دانشگاه فردوسی، دانشكدهی ادبيات، كتابخانهی قطب علمی،