هستى ( مِهْ‌رَوَند ـ پديدار )

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی)

چيز ـ رخداد، بود ـ نمود، هستی ـ نيستی، حضور ـ غياب، زمان ـ مکان

تعریف کوتاه و فشرده

اصل شکست پديده: مه‌روند (مِه: بزرگ + روند) انعکاس هستی بر دستگاه شناسایی من است، و به آن سویه‌ی متحرک و پویایی از هستی تأکید دارد که با ابزارهاى شناختى ما قابل ‏رديابى است. «من» سيستمى است كه، با حد و مرزى، از محيط پيرامون خويش جدا شده است و پويايى دو سوى اين مرز را در ارتباط با هم درك مى‏كند و مى‏فهمد. كليت اين پويايى مه‌روند نام دارد. عنوانِ مه‌روند از سوی دیگر به ناتمام بودن این شناخت و گشوده بودن نامحدود هستی بر نظام شناخت انسانی نیز دلالت می‌کند. مه‌روند برچسبی است که، در عینِ آگاهی به ناممکن بودن فهم کلیت هستی، برای اشاره به کلیت هستی به کار گرفته می‌شود. بازنمايى الگويى از مرزبندى مه‌روند است كه به زايش پديده‌ها منتهى مى‏شود. بنیادی‌ترین گام در شکست تقارن مرزبندی است، که یعنی تمایز قایل شدن در میان پیوستارهایی که ذاتاً یک‌پارچه و فاقد تمایز ــ یعنی متقارن ــ هستند. روند بازنمايى، با مرزبندی حوزه‏هایى از مه‌روند، عرصه‏هايى تكرارپذير، قاعده‏مند، چارچوب‏پذير، و بنابراين آشنا و شناختنى را ایجاد مى‏كند كه هر كدام‏شان يك پديده خوانده مى‏شوند. پديده، چیز یا رخدادی محدود، تكراری، آشنا و برچسب‌خورده است كه هم‌چون كليتى يك‌پارچه فهميده مى‏شود. به این ترتیب، زمینه‌ی یک‌پارچه و ناشناختنیِ مه‌روند به مجموعه‌ای از پدیده‌ها شکسته می‌شود.

توهم ذات‌انگاری: باور به این که پديده‏ها داراى واقعيت خارجى هستند و مستقل از فرآيند بازنمایی، و بنابراین مرزبندی‌های قراردادى ما، وجود دارند.

تله‌ی افلاطون: پديده‏ها، به شكلى مستقل از من ــ و حتى واقعى‏تر از بازنمایی ذهنیِ من ــ وجود دارند. برچسب‏هايى كه در نظام‏هاى نمادين براى نشانه‏گذارى پديدارها و بازنمايى‏ها به كار گرفته مى‏شوند، ارزش هستى‏شناختى دارند و هستنده‌هایی مستقل محسوب مى‏شوند.

راهبرد زرتشت: توجه به اين نكته كه مه‌روند از روندها (و نه پديده‏ها) انباشته شده و پديدارها محصول ساده شدن اين رخدادها و رمزگذارى‏شان در ذهن من هستند. تفکیک کردنِ دو لایه‌ی بود از نمود و در نیامیختن پایگاه هستی‌شناسانه‌ی این دو.


تعریف تفصیلی

تصویر، فایل صوتی، یا فیلم

مراجع