آشوب

از ویکی زروان
(تغییرمسیر از آشوبگون)
پرش به: ناوبری، جستجو

تعریف

آشوب (Chaos) رفتار سيستمى است كه به صورت تناوبى، شبه‏‌تناوبى، و متعادل رفتار نكند.

جم های مرتبط

  1. سامان - آشوب
  2. علیت ـ تصادف
  3. کل -جزء
  4. سیستم ـ محیط
  5. عنصر ـ رابطه
  6. جبر - اختیار


اسطوره‌ی آفرینش بابلی

بابليان باستان، اسطوره‏‌ى جالبى در مورد آفرينش جهان داشتند. اِنومااِليش، نام كتيبه‌‏اى است كه قصه‏‌ى خلقت جهان از ديد بابليان در آن روايت شده است. در اين داستان، خدايى كهنسال به نام تيامَت نماد آشوب و بى‏‌نظمى و هرج‏‌ومرج است. او كه همتاى آب‌هاى اوليه فرض می‌شده، تصميم به نابود كردن جهان مى‏‌گيرد، و در آخر توسط خداى جوان و نيرومندى به نام مردوك شكست مي‌خورد. مردوك، خداى نظم و قانون است و حمورابى، نخستين قانونگذار بابلى، در ابتداى لوح قوانينش او را حامى خويش مى‌‏داند.

نبرد مردوك و تيامت، روايتى كهن از جدال هميشگى نظم و بى‌نظمى، و محيط و سيستم است.

  • محيط، با پيچيدگى نامفهومش، و جذب‌كننده‏‌ى اغواكننده‌ى پرجنب و جوشِ تصادفى‌‏اش، پيش‏بينى‏‌ناپذيرترين و نامفهوم‌‏ترينِ هستنده‏‌ى ممكن است.
  • محيط، شبكه‏‌اى از روندها و رخدادهاى نامربوط، بى‏‌قاعده، پراكنده و متكثّر است، كه فهم و توضيح كامل‌شان ممكن نيست و هيچ معادله و قانونى نمى‌‏تواند صورت‌بندي‏شان كند.
  • به اين تعبير، محيط سرچشمه‏‌ى آشوب و آشفتگى است. در برابر آن، سيستم قرار دارد كه روابطى مشخص و حفاظت‌شده را در ميان عناصرى برگزيده و ساخت‏‌يافته برقرار كرده است و از حصار پيرامونِ اين شاهكار خود هم به سختى دفاع مى‌‏كند.
  • مردوكِ سيستم، در مقابلِ تيامتِ محيط، نماد نظم و قانونمندى است.


نظريه‌‏ى سيستم‌هاى پيچيده

در دهه‏‌ى هفتاد قرن بيستم، دانشمندى به نام لورنتز كه متخصص هواشناسى بود متوجه شد سيستمهاى آب و هوايى با هيچ قانونى قابل‏ پيش‏‌بينى نيستند. شما مى‏‌توانيد عبارتِ «هواى امروز هم مثل ديروز خواهد بود» را در هر روزى كه بخواهيد بر زبان بياوريد و مطمئن باشيد كه حرف‌تان با احتمال 70 درصد درست است. با بسيج كردن تمام امكانات علمى و گردآورى و تحليل همه‌‏ى اطلاعاتِ قابل استخراج از ماهواره‏‌ها و ايستگاه‌هاى هواشناسى، به پيش‏بينى‌‏هايى دست خواهيد يافت كه بيشترين احتمال درستى‏‌شان 85 درصداست. پرسش لورنتز از همين‌جا شروع شد. چرا سيستم‏‌هايى وجود دارند كه غيرقابل پيش‏‌بينى هستند؟

لورنتز، علاوه بر علاقه‏‌اش به هواشناسى، رياضيدان خوبى هم بود، و به همين دليل هم تلاش كرد اين بى‏‌نظمى‏‌ها را صورتبندي كند. اين كار، در عمل مشابه اين حرف بود كه كسى بخواهد چيزى بيان‌‏ناپذير را بيان كند. با وجود اين، لورنتز موفق شد و رياضياتى را ابداع كرد كه به اسم «نظريه‌‏ى آشوبها» شهرت ‏يافت. در اين نظريه‏، مدلى رياضى ارائه مى‏‌شود كه به كمك آن مى‏‌توان پديدارهاى آشوبناك را صورتبندي كرد. با وجود اين، مفهوم آشوب تعريف دقيق و مشخصى به زبان رياضى ندارد.

ویژگیهای آشوب

ساده‏‌ترين كار براى تعريف آشوب، اشاره كردن به چيزهايى است كه آشوب نيست:

آشوب ، رفتار سيستمى است كه به صورت تناوبى و شبه‏‌تناوبى رفتار نكند و همچنین در وضعیت تعادل پایدار نباشد. منظور از رفتار تناوبی نوعى از پويايى سيستم‌ها است كه در آن خطراهه پس از عبور از راهی بار ديگر به‏ يكى از نقطه‌‏هاى پيشينِ مسیر گذشته‌اش باز مى‏‌گردد و طی کردنِ همان را از سر مى‌‏گيرد.

  • پویایی شبه‌تناوبی رفتارى در سيستم‌ها است كه به حالت تناوبى شباهت دارد، اما الگوى چرخه‏‌هاى طى‌شده پيچيده‏‌تر است و سيستم ممكن است از چندين چرخه‏‌ى تو در تو يا پياپى، گاه بدون نظم مشخصى، عبور كند.


  • وضعيت تعادل پايدار هم پویایی تغييرناپذيرِ سيستمى است كه در جذب‌كننده‏‌اى نيرومند افتاده و به تعادل رسيده باشد.


  • به عبارت ديگر، سيستمى كه رفتارش تكرارى، الگودار، و يكنواخت نباشد، آشوبناك است.

اما با اشاره به ويژگي‌هاى رياضى آشوب، مى‏‌توان برداشتى دقيق‌تر را به دست داد. سيستمى آشوبناك است كه سه ويژگى از خود نشان دهد:

الف)رفتارش با معادلات خطى قابل بيان نباشد، يعنى معادله‏‌اى ديفرانسيلى نتوان يافت كه شكل خطراهه‏‌اش را نشان دهد؛
ب) نسبت به متغيرهاى خُردِ اوليه بسيار حساس باشد. يعنى تغييرى كوچك در شرايط اوليه به تحولاتى كلان در آينده‏‌ى آن منتهى شود؛
پ) غيرقابل پيش‏‌بينى باشد.



اثر پروانه

اين حساسيت به شرايط اوليه، به پديده‏‌ى جالبى منتهى شده است كه اثر پروانه نام دارد. اثر پروانه را نخستين بار در آب و هواشناسى پيدا كردند. به اين معنا كه گفتند حساسيت سيستم‌هاى هواشناسى نسبت به شرايط اوليه به قدرى زياد است، كه حركت بال‌هاى پروانه‏ا‌ى در برزيل مى‏‌تواند به پيدايش توفانى شديد در آمريكا منتهى شود.

اثر پروانه را به ويژه در تاريخ به خوبى مى‏‌شناسيم. مورخان براى سال‌هاى پياپى از خود پرسيده‏‌اند كه اگر فلان حادثه‏‌ى كوچك در تاريخ رخ نمى‏‌داد، سير حوادث چگونه تغيير مى‏‌كرد؟ اگر آغا محمد خان در جوانى ابتر نمى‏‌شد، اگر تيمور لنگ نمى‌‏شد، اگر اسكندر در كودكى می‌مرد، اگر ماهى حوض‌خانه‌‏ى كاخ مرمر در جهتى متفاوت شنا مى‏‌كرد، و... تاريخ ايران چگونه مى‏‌بود؟

ناممكن بودنِ پاسخگويى به اين پرسشها، بدان معناست كه روندهاى اجتماعى - و در نگاهى كلان‌تر، تاريخى - رخدادهايى آشوبناك هستند. به بيانى، ماهى كاخ مرمر همتاى پروانه‏‌ى لورنتز بوده است.

لورنتز در ابتدا مفهوم آشوب را براى سيستم‌هاى آشفته‏‌ى مشهورى مانند آب و هوا تعريف كرد. با وجود اين، به زودى دانشمندان مثال‌هایى متعدد از سيستم‌هاى آشوبناك را در شاخه‌‏هاى مختلف علم پيدا كردند. زيست‏‌شناسان نشان دادند كه بسيارى از پديده‏‌هاى بوم‏‌شناختى - مانند انقراض گونه‏‌ها و طغيان جمعيت ملخ‌‏ها - الگويى آشوبناك دارند. مايكل كرايتون كتاب مشهورش، پارك ژوراسيك، را با الهام از همين نظريه نوشته است و در آن بيان ساده و ملموسى از آشوب به دست مى‏‌دهد.

در دهه‏‌ى نود، متخصصان اقتصاد نوسانات بى‌‏نظمِ بازار، و جامعه‌‏شناسان بروز انقلاب‌ها را به كمك اين نظريه توضيح دادند. شيمی دانان نشان دادند كه آشوب بر بسيارى از واكنش‌هاى شيميايى حاكم است، و فيزيك‌دانان اثبات كردند كه حتى دو توپ كه در يك جعبه‏‌ى در بسته قرار بگيرند و با حركاتى نامنظم حركت داده شوند، حركاتى آشوبناك توليد مى‏‌كنند. به اين ترتيب معلوم شد كه آشوب، پديده‏‌اى ويژه‌‏ى سيستم‌هاى پيچيده نيست و در سيستم‌هاى ساده هم مى‏‌توان نمود‌هایش را ديد. چند سال پيش در يكى از نمايشگاه‏‌هاى علمى در تهران (فيزيك‌سرا) پاندولى ساده به نمايش گذاشته شده بود كه از سه حلقه‏ى چوبى تو در تو ساخته شده بود و وقتى ر‌هایش مى‌‏كرديم نوساناتى آشوبناك را به نمايش مى‏‌گذاشت. پس به تدريج، آشكار شد كه آشوب بيش از آن كه نوعى سيستم باشد، نوعى از رفتار است كه مى‌‏تواند در سيستم‌هاى گوناگون بروز كند.


آشوبناك یا هرج‌‏ و مرج‏‌؟؟

توجه داشته باشيد كه مفهوم سيستم آشوبناك با سيستم هرج‌‏ و مرج‏‌ گونه مترادف نيست.

  • سيستم هرج و مرج گونه، نخستين بار در آثار بولتزمان معرفى شد و به نوعى از نظام‌ها اطلاق مى‌‏شد كه هيچ نظم و قاعده‏‌اى بر رفتارشان حاكم نباشد. حركت براونى ذرات مايع، نمونه‏‌اى از از رفتارهاى هرج و مرج گونه است. آشوب، تا اين حد بى‏‌قاعده نيست. برعكس، مرزى است كه نظم در حاشيه‌‏اش رشد مى‌‏كند و رفتارى است كه در شكاف‌ها و گسست‌هاى موقتِ سيستم‌هاى منظم هم مى‌‏تواند نفوذ كند.



  • با وجود آن كه تعريف رياضى آشوب بر سيستم استوار است، اما الگوهاى رايج در محيط را هم مى‏‌توان آشوبناك دانست. در محيط زمينه‌‏اى از نظم وجود ندارد كه آشوب در برابر آن تعريف شود، به همين دليل هم شناسايى نقاط آشوبناكِ آن، به دليل غياب مرجعى از نظم، دشوار است. شايد بتوان محيط را آشوب خالص دانست، پديده‏‌اى كه از ديد رياضى قابل‏ تعريف نيست، اما به طور تجربى قابل مشاهده است.