جذب كننده ى معنايى/ارزشى منشها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

شكل ديگرى از اندركنش كه ممكن است ميان منشها بروز كند به رويارويى مستقيم آنها مربوط نمىشود، بلكه از نوعى همگرايى تكاملى و تداخل مسيرهاى تحول تاريخى منشها حكايت دارد. منشها، علاوه بر معنا، ارزش هم دارند. ارزش هر منش به مقدار بقا/لذت/ قدرت/ معنايی كه توليد مىكنند، بستگی دارد. اين كميت توسط حامل انسانى منش سنجيده مىشود و قدرت تكثير منش بر همين مبنا تغيير مىكند.


فشردگی رقابت ميان منشها چندان است كه در هر دوره ى زمانى تنها معدودى از عناصر هر حوزه ى فرهنگى به عنوان جذب كننده ى معنايى/ارزشى اهميت مى يابند. اين منشها آنهايى هستند كه حامل بيشترين ارزش قلمداد می شوند و در جريان چرخه اى تشديدشونده از تكثيرها و ازتكثيرها در سطوح مختلف اجتماعى رواج میيابند. معمولا رواج يک منش به سادگى به ارزش آن مرتبط نيست؛ يعنى، بخش مهمى ازمنشهايى كه در عمل بيشترين لذت را توليد مىكنند، هرگز، به عنوان جذب كننده هاى سيستم و مُدهاى رفتارى اعتبار نمىيابند. آنچه يک منش را تا مرتبهى جذب كننده اى فرهنگى برمىكشد، برآيند مجموعه اى از عوامل است كه ارزش درونىِ منش يكى از آنهاست. نوع اتصال منش با نهادهاى قدرت مسلط بر جامعه، درجه ى همخوانی اش با منشهاى جذب كننده ى ديگر، و ارتباط مخدوش كننده يا نگهدارنده اى كه با تابوهاى اجتماعى برقرار مىكند، همگى در اين ميان تعيين كننده اند. در واقع خودِ ارزش پديدارى پوياست كه در ارتباط با اين متغيرها دگرگون مىشود.


به اين شكل است كه در هر سه حوزهى علم، هنر، و اخلاق گرانيگاه هايى به عنوان معيارهاى ارزشمندى منشها رسميت مىيابند. آثارى كه شبيه به نوشتارهاى فلان نويسنده باشند خواننده پيدا مىكنند، پژوهشهايى كه به فلان موضوع خاص بپردازند يا از فلان ابزارهاىآزمايشگاهى بهره برده باشند صفحات اصلی مجالت علمى را تسخير مىكنند، و در موزه هاى هنر آثارى چيره مىشوند كه در فلان مكتب وسبکِ خاص پرورده شده اند. تكامل و دگرديسى مكتب هاى هنرى و ادبى، و تحول سرمشقهاى علمى را مىتوان با همين انگاره به شكلى دقيقتر و تحليلىتر فهميد.


جذب كننده هاى هر حوزه ى فرهنگى، براى متمايز شدن از ساير منشها به برچسبها و نمادهايى نياز دارند. اين علايمِ تزيين منشها، در هر حوزه،به شكلى خاص تعريف مىشود. مثلا موسيقى و ادبيات در زمانه ى ما با برچسبِ مؤلفشان اعتبار مىيابند و منشهاى علمى بسته به اين كه از سوى كدام نهاد اجتماعىِ توليدكننده ى دانايى و كدام دانشگاه تأييد شده باشد مورد پذيرش قرار مىگيرند.


يكى از كانون هايى كه اين فرآيند برچسب زنى و اعتباريابىِ منشها را مىتوان به شكلى چيزواره در آن بازيافت، موزه ها هستند. اصول تميز سره از ناسره در گنجينه هاى هنرى و موزه هاى معتبر، به خوبى با آنچه درباره ى ارزش منشها گفتيم همخوان است. به ويژه كه در اينجا منشهادر قالب اشيايى - آثار هنرى يا ابزارهاى بومى - تبلور يافته اند و تنها معنا و ارزشِ متصل به آنهاست كه اعتبارشان - و قدرت تكثير زيادشان - را تضمين مىكند.


اين برچسب هاى اعتباربخش عناصرى ثابت در خوشه هاى منشها نيستند و در مسير زمان دگرگون مىشوند. مثلا چنان كه فوكو اشاره كرده، منشهاى علمى در قرون وسطا به اعتبار توليدكننده شان رسميت مىيافتند، ولى در عصر مدرن با سازمانها و مراكز انتشارشان شناخته میشوند. از آن سو، منشهاى ادبى مسيرى معكوس را طى كرده اند و از وضع قرون وسطايىشان - كه در آن نام نويسنده اهميتی نداشت - به شرايط مؤلف محور كنونى تغيير شكل يافته اند.


تمام منشها همواره با جذب كننده هاى حوزه ى خودشان در ارتباط هستند. اين رابطه بيشتر در سطح ساخت معنايى و گاه دستور تعريف مىشود. اما در اين ميان برخى از منشها هستند كه تنها با تقليد از قالب هاى منشهاى معتبر و بدون اين كه ساخت معنايى خود را تغيير چندانى دهند، قدرت تكثير خود را افزايش مىدهند. اين منشها را شايد بتوان نوعى انگل دانست، اما انگل بودنشان به ساخت معنايى ربطى ندارد و عمدتاً بر قالبشان تعريف مىشود. اين منشها آنهايى هستند كه با تقليد از برچسب هاى اعتباربخشِ منشهاى جذب كننده، بخشى از قدرت تكثير آنها را به دست مىآورند. نمونه ى اين الگو را در حوزه هاى گوناگون مىتوان ديد. خبرهاى علمی نادرستى كه به نقل از «دانشمندان» و «دانشگاههاى اروپايى» در رسانه ها تكرار مىشوند، داستانهايى بازارى و عاشقانه كه جلدشان به نام نويسندهاي مشهور آراسته شده، و الگوهاي رفتاري يا باورهايی كه به كردار گروه هاى مرجع منسوب مىشوند، نمونه هايى از اين نوعِ خاص از پويايى منشها هستند.


يک نمونه ى جالب ديگر، به نشت كردن اعتبار منشها به پديدارهاى مادى بيرونى مربوط مىشود. تخصص يافتن منشهايى كه مخاطب را درباره ى ارزش يک چيز متقاعد مىكنند و ويژه شدن ساختار معنايى اينمنشها براى الصاق ارزشِ منش به مفهومِ آن كالا، روندى است كه پيدايش بازار تبليغات را در جوامع مدرن ممكن ساخته است. مرور تاريخ شكلگيرى تبليغات در كشورهاى صنعتى را مىتوان به عنوان يكى از بهترين مستندات در مورد پيوند منش/ ارزش/ كالا در نظر گرفت