رابطهی بازگشتی
رابطهى بازگشتى (Recursive)
زنجيرهاى از روابط در نظامهاى خودارجاع است كه مانند چرخهاى بر روى خود باز گردد.
سيستمى كه به محيط ارجاع مىكند، همچون تصويرى كه توسط زمينهاش تعريف شود، زايدهاى بر محيط و نتيجهاى از روندهاى حاكم در آن است. اما سيستم خودارجاع، همچون نقشى دو پهلو كه زمينهاى معنادار داشته باشد، به شكلى بازگشتى به محيط خود رجوع مىكند. سيستم سادهاى كه فرآيندهايش در مجراى ارجاع به محيط محدود مىشوند، مانند تصويرى ساده است كه بر زمينهى سپيد كاغذى كشيده شده باشد. تصويرى كه تنها در ارجاع به زمينهى خنثاى بيرونىاش معنا دارد. خصلت خودارجاعى، اين خنثا بودن محيط را از ميان مىبرد و سيستم را به تبادلى دوسويه با محيط وادار مىكند. سيستم خودارجاع مانند واژهاى در يك متن است كه از سويى به متن معنا مىدهد و از سوى ديگر توسط آن معنا مىشود. رابطهى رفت و برگشتى ميان سيستم خودارجاع و محيط، مديون اين واقعيت است كه سيستم در چنين شرايطى از محيط اعلام استقلال كرده و تنها بخشهاى درونىشده، رمزگذارىشده، و مرتبط با خود را از آن برمىگيرد. با اين ترفند، عملاً رونوشتى از محيط به بخشى از سيستم، و زمينه به بخشى از نقش تبديل شده است. در نظريهى سيستمها، چنين رابطهاى را بازگشتى مىخوانند. وقتى كشاورز گندمِ برداشتشده از زمينش را مىفروشد و با پولش نان مىخرد، رابطهاى بازگشتى برقرار شده است. گندم با پولى معاوضه مىشود كه در نهايت صرفِ خريد شكل ديگرى از گندم خواهد شد. اندامى مانند قلب هم كه به لولهى گوارش خون (غذا) مىرساند تا جذبِ غذاى مورد نياز همهى بافتها (از جمله قلب) از آن مجرا ممكن شود نيز درگيرِ رابطهاى بازگشتى است. شما هم كه با پيمودن سطور اين متن، تعريف هر كليدواژه را به تعريف كلمهى ديگرى وابسته مىبينيد كه خود توسط كلمهى اول تعريف مىشود، چنين رابطهاى را تجربه مىكنيد.