شناخت ( عليت ـ تصادف )
کلیدواژههای خویشاوند (مفهومی)
جبر ـ اختيار، کل ـ جزء، عنصر ـ رابطه، سامان ـ آشوب
تعریف کوتاه و فشرده
اصل بخت: هستی کلیتی یکپارچه و درهم تنیده است که هر بخش آن با تمام بخشهای دیگر، به شکلی سرراست یا پیچیده، در ارتباط است. به عبارت دیگر، هستی در کل سیستمی است که عناصرش همگی به هم متصل هستند. شبکهي روابط میان اجزای این سیستمِ کلان چندان پیچیده و گیجکننده است که ذهن شناسنده آن را همچون آشوب و هرج و مرجی فراگیر در نظر میگیرد تا بتواند در زمینهی کاتورهایِ آن نظمها و تکرارها و الگوهایی از شباهت را تشخیص داده و بر مبنای آن قانونمنديهای ضروری برای پیشبینی رخدادهای آینده را استخراج نماید.
عليتگرايی: ذهن شناسنده بخشی اندک، موضعی و معمولاً دلخواسته و خودآفریده از روابط میان عناصر سیستم هستی را تشخیص داده و آن را در قالب قواعدی علی صورتبندی میکند. آنگاه این قوانین علی به خودِ هستی منسوب میشوند و همچون شالودههای حاکم بر جریان یافتن مهروند تلقی میشوند.
تلهی اپوش: پذیرش ماهیت ذاتی روابط علی و فرضِ فراگیری و شمول کامل آنان، به تصویری مکانیکی و سادهانگارانه از هستی منتهی میشود که در آن امرشگفتِ جاری در مهروند به سادگی با چند برچسب زبانی و نمادِ منسوب به علتهای اصلی، توضیح داده میشوند.
راهبرد تيشتر: توجه به زمینهی آشوبناک پیرامون نظمهای علی، به ایجاد تعادل میان این دو مفهوم منتهی میشود. نتیجه، استفادهی موضعی و کارکردگرایانه از روابط علی و قواعد استنتاجشده بر مبنای آن است، بیآنکه این قواعد به مرتبهي امری استعلایی و وجودی برکشیده شوند.
تعریف تفصیلی
تصویر، فایل صوتی، یا فیلم
مراجع