شناخت ( گيتی ـ مينو )

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی)

چيز ـ رخداد، جسم ـ روح، بودن ـ شدن، بازنمايي ـ شهود، زمينی ـ فرارونده

تعریف کوتاه و فشرده

اصل دوقطبی شدن هستی:

آن بخشی از سپهر شناسایی که بیشتر بر الگوی رمزگذاریِ نمود تمرکز یافته است،‌ عرصه‌ای هستی‌شناسانه را پدید می‌آورد که مینو نامیده می‌شود. مینو با چرخه‌های رمزگذاری مکرر و حلقه‌های ارجاع و نمادهای زبانی پیاپی مشخص می‌شود. از این رو، ماهیتی استعلایی و سرشتی ذهنی و معقول به خود می‌گیرد. از سوی دیگر، شبکه‌ی ارجاع‌هایی که به «بود» منسوب می‌شوند (و البته، در نهایت، در درون دایره‌ي ‌بسته‌ی نمودها سیر می‌کنند)، گیتی خوانده می‌شوند. گیتی برعکسِ مینو،‌ هم‌چون زمینه‌ای از چیزهای سخت و تجربی و ملموس فهم می‌شود.

عناصر گیتی عبارتند از نمودهایی که مدعی ارجاع به بود هستند. محتوای مینو اما،‌ نمودی است که نمود بودن خود را با رمزگذاری افراطی خویش آشکار می‌سازد.

پدیدارهای گنجیده در گیتی، به دلیل اتصال‌شان با چیزها و امور ملموس،‌ معمولاً زمینی دانسته می‌شوند و در مقابل‌شان پدیدارهای رخدادگونه‌ی مینویی قرار می‌گیرند که فرارونده فرض می‌شوند. از این رو، جمِ گیتی ـ مینو، که دو عرصه‌ی هستی‌شناختی را از هم تفکیک می‌کند،‌ با جمِ ‌زمینی ـ فرارونده پیوند می‌خورد که نشانگر ماهیت پدیدارهاست.

پيش داشت دوبُن‌گرايی:

باور به این که هستی به راستی از دو بخش گیتی و مینو تشکیل یافته است. یعنی اشتباه گرفتنِ امری شناخت‌شناسانه با امری هستی‌شناسانه. این در شرایطی رخ می‌دهد که تمایز گیتی ـ مینو، که در واقع در درون قلمرو نمود ظهور می‌کنند،‌ به عرصه‌ی بود منسوب شوند و هم‌چون چیزهایی که به راستی و در آن بیرون متفاوت «هستند»، ‌درک شوند.

تله‌ی افلاطون: قلمروی مینو به دلایل اخلاقی، هستی‌شناسانه، یا زیبایی‌شناختی بر گیتی برتری و ترجیح دارد.
راهبرد زرتشت: گیتی و مینو جفتی درهم تنیده و متصل به یکدیگر هستند. هر دو را باید پذیرفت و تأیید کرد و ارج نهاد، چرا که تمایز این دو در واقع وجود ندارد و جز الگویی از پردازش اطلاعات در نظام شناسنده نیست. درک این که مینو و گیتی دو الگوی متمایزِ رمزگذاری چیزها و شناختن هستنده‌ها هستند، نه دو رده از هستنده‌ها.

تعریف تفصیلی

تصویر، فایل صوتی، یا فیلم

مراجع