نوسازی نظام اساطیری ایرانی توسط زرتشت
در اواخر هزارهی دوم پ.م (احتمالاً در قرون یازدهم و دوازدهم پ.م) نوآوریهای دینی زرتشت به نوسازی کل نظام اساطیری ایرانیان منتهی شد و برای نخستین بار دستگاه فلسفی-عرفانیِ انسانمداری در کنار یکتاپرستی افراطی قرار گرفت و کل نظام چندخدایی کهن آریایی را طرد کرد.
کامیابی، پیچیدگی، و ناگهانی بودنِ ظهور این دستگاه نظری شگفتانگیز است. نگرش زرتشتی بهویژه از این رو قابل توجه است که در مدت چند قرن توانست بار دیگر نمادهای قدسی و عناصر کهن آریایی را در دل خود جذب کند، بی آن که از رویکرد ارادهگرایانه و انسانمحورانهاش دست بردارد یا از اصول یکتاپرستانهاش عقبنشینی کند. با وجود آن که بخش مهمی از ایزدان و نمادهای مقدس باستانی در دوران هخامنشی بار دیگر در زمینهای زرتشتی بازتعریف شدند و به حیات خود ادامه دادند، اما بافت و معنایشان سخت دگرگون شد و به این ترتیب بود که سپهر تمدنیِ هندی و ایرانی برای همیشه از هم جدا گشت و این دو شاخه از آریاییها در قالب دو تمدنِ متمایز تکامل یافتند.
وکیلی، شروین. اسطورهشناسی ایزدان ایرانی. نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۴۲-۴۱)