گفتگوی درونی و افزایش بخت بقای منشها
منشهايى كه در سطح خودآگاه، و در مجراى گفتگوى درونى، حضور دارند بخت بلندى براى منتقل شدن به ذهن ديگران را به دست مى آورند. آدمى كه درگير گفتگوى درونی است، كنش متقابل با ديگرى را هم به عنوان تداومى از همان گفتگوى درونى در نظر مى گيرد و از اين روست كه سخن گفتن همتاى «تفكر با صداى بلند» تلقى مى شود.
منشهايى كه در فرآيند گفتگوى درونى حضور دارند، در واقع، بسته هاى اطلاعاتىِ حاضر و آماده اى هستند كه براى منتقل شدن تنها نياز به بيان دارند. منشها، به عنوان همانندسازهايى خودخواه، در راستايى تكامل يافته اند كه بخت تكثير خود را بيشينه كنند، و بنابراين رفتار حامل انسانى شان را به شيوه اي دستكارى مى كنند كه بيشترين امكان تبادلشان فراهم باشد. به اين شكل است كه گفتگوى دو انسان رسمى چنين رايج مى شود، و از هدف اوليه اش - كه افزايش دادن بخت بقا بوده - فاصله مى گيرد. در واقع، ما در اينجا با دوشاخهزايى جديدى روبه رو هستيم كه در آن زبان و تبادل منشها از مجراى زبان، از بقاى افراد درگير در ارتباط مستقل مى شود.