علم ؛ اخلاق

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

«مجموعه اي از گزاره ها كه ادعاى بازنمايى واقعيت را دارند، اعتبارشان بر مبناى شكلى از رسيدگى پذيرى تجربى تعيين مى شود، و منطقى درونى براى تميز دادن گزاره هاى درست از نادرست هسته ى مركزى شان را تشكيل مى دهد، علم ناميده مى شوند.»

علم يا دانش در واقع حوزه اي از شناخت است كه بر محور شكست تقارن ميان درست-نادرست سازماندهى شده باشد و به جهان ارجاع دهد. ديگرى، از اين جهت با جهان متفاوت است كه همچون «من» سيستمى به غايت بغرنج است و رفتارى پيشبينى ناپذير دارد. خودآگاهى ديگرى و وجود نظامى ارتباطى در ميان «من» و ديگرى - كه زبان برجسته ترين نمود آن است - امكان توافق بر سر مفاهيم را فراهم مى آورد.

اين توافقها وارد شدن به بازيهاى برنده/ برنده را براى «من» و ديگرى ممكن مى سازد، و بنابراين تنشِ ناشى از تداخل هدف هاى دو سيستم خودمختار را - كه هر دو به دنبال منابعى مشترک مى گردند - تخفيف مى دهد. به اين ترتيب، «من» و ديگرى بر مبناى توافق ها و اختلاف هايشان رفتار يكديگر را پيشبينى مى كنند.

مجموعه اي از گزاره ها كه به ديگرى ارجاع شود و قواعد رفتارى مشترکِ قراردادشده ميان «من» و ديگرى را بازنمايى كند اخلاق ناميده مى شود. اخلاق هم منطق درونى خود را دارد، ولى به جاى آن كه مانند علم از آن براى تمايز ميان مفاهيم و گزاره هاى درست و نادرست بهره ببرد به كمکشان تفكيک كنش هاى شايسته و ناشايسته را به انجام مى رساند.

اخلاق، حوزه اي از شناخت است كه بر مبناى شكست تقارن ميان خوب-بد شكل گرفته باشد.