اصل معنا
از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ۶ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۰۲ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکتها)
- معنا واسطه ای است که سیستم از مجراى آن شکست هاى تقارنِ حاکم بر روندهاى درونىاش را مدیریت مىکند.
- بنابراین معنا را مى توان تجلى آزادىِ سیستم براى تنظیم رفتار خود دانست.
- معنا چارچوبى پیش تنیده و عصب شناختى دارد و شالوده ى ساختارش توسط حدود زیستشناختى تعریف مى شود.
- معنا محدود به زبان نیست و صورتبندی شدنش در ابزارهاى غیرزبانى نیز ممکن است.
- به همین ترتیب، تنها بخشى از ساخت معنایى نمادها خودآگاه است.
- یعنى همواره بخشهایى از بار معنایى نشانگان به شکل صورت بندى نشده در زبان، در پس زمینه ى ذهن باقى مى ماند.
- معنا همواره ناتمام است، یعنى هرگز شکلى قطعى، شفاف و کامل به خود نمى گیرد.
- به همین دلیل هم سرشت معنا تنش زاست.
- در ضمن، معنا به بومرنگ شباهت دارد. اگر به مرجعی سزاوار در آن بیرون برخورد نکند، به سوى «من» باز مى گردد و به وهمی در درون تبدیل میشود.