ارزشگذاری منشها: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
− | [[پويايی]] [[پيچيدگى]] همواره گزينه هايى تجربه ناشده و جديد را پيشاروى سيستم قرار مى دهد و [[فضاى حالت]] رفتارى اش را در به افق هايی ناشناخته پيش می راند. [[تكامل مغز]] نيز چنين روندى را طى كرده كه به نوعى [[دوشاخهزايى|شاخه زايى]] در ساخت لذت آدميان انجاميده است. <br /> | + | [[ایستایی ـ پویایی|پويايی]] [[پيچيدگى]] همواره گزينه هايى تجربه ناشده و جديد را پيشاروى سيستم قرار مى دهد و [[فضاى حالت]] رفتارى اش را در به افق هايی ناشناخته پيش می راند. [[تكامل مغز]] نيز چنين روندى را طى كرده كه به نوعى [[دوشاخهزايى|شاخه زايى]] در ساخت لذت آدميان انجاميده است. <br /> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۳۷
تعيين ارزش يک منش، با واگشايى اطلاعات موجود در قالب آن ممكن مى شود، و ساز و كارى متفاوت با معنا را مى طلبد. ارزش يک منش، به فردى كه در برابر دو راهىِ انتخاب كردن يا نكردنِ آن قرار گرفته، نشان مى دهد كه حضور منش مورد نظر تا چه اندازه در افزايش بخت بقاي وى مؤثر خواهد بود. چنان كه گفتيم، معيار ساده و پيش تنيده اى در نظام عصبى همه ى جانوران وجود دارد كه بر مبناى جاىدهىِ دقيق كردارها و منشها بر طيفِ لذت -رنج، ارزش تكاملى شان را تعيين مى كند.
در انسان كه نظام عصبى پيچيدگىِ خيره كننده اى به دست آورده است، اين ارزشگذارىِ عصبى در سطح روانشناختى به صورت لذت و رنج تجربه مى شود. كنشهاى پايه ى زيستى (مانند خوردن، خفتن و جفتگيرى كردن)كه به بقا يارى مى رسانند همگى لذتبخش هستند، و تنش هاى خطرساز براى تداوم سيستم دردناک دانسته مى شوند. به اين ترتيب، منشها هم معيارى محكم براى ارزيابى به دست مى آورند؛ معيارى كه علاوه بر سودمندى اش براى خودِ فرد، به لحاظ ساز و كار در تمام آدميان مشترک ست و بنابراين مبنايى مستحكم براى حصول توافق در مورد منشها را در سطح اجتماعى هم فراهم مى سازد.
پويايی پيچيدگى همواره گزينه هايى تجربه ناشده و جديد را پيشاروى سيستم قرار مى دهد و فضاى حالت رفتارى اش را در به افق هايی ناشناخته پيش می راند. تكامل مغز نيز چنين روندى را طى كرده كه به نوعى شاخه زايى در ساخت لذت آدميان انجاميده است.