منشهاى راستين: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «آنهايى هستند كه رفتارهاى منتهى به تحريک شيميايى شبكه ى لذت را راه اندازى مى ك...» ایجاد کرد)
 
 
(یک ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
آنهايى هستند كه رفتارهاى منتهى به تحريک شيميايى شبكه ى لذت را راه اندازى مى كنند. اين منشها با توجه به آنچه گذشت، تُنُک مايه، كم شاخه و به لحاظ معنايى فقير هستند. مهمترين ريشه ى اين فقر محتوايى، پيوند نخوردن [[لذت هاى دروغين]] با مرجع معنايىِ خارجى است. لذتهاى دروغين، در واقع، نوعى اتصال كوتاه را در درون مغز ايجاد مى كنند و شبكه ى لذت را از دسترس نظام هاي عالی ترِ پردازشى كه توليدكننده ى [[معنا]] هستند، خارج مى سازند. به همين دليل هم دست و پاشكسته بودن ساخت ارجاعى اين منشها و كم بودن تعداد و قدرت گونه زايىشان دور از انتظار نيست. منشهايى كه به آماده سازى و استفاده از مواد مخدر مربوط مى شوند، از فوت و فنِ چپق چاق كردن گرفته تا فنآورى توليد هروئين، همه در اين رده مى گنجند.
+
منشهايى هستند كه با لذتهاى ناشى از پردازش اطلاعات گره خورده اند. اين منشها، هم از نظر شاخه زايى و تنوع و هم از
 +
نظر غناى معنايى و پيچيدگى سطوح ارجاع، گسترده ترين لايه از منشها را تشكيل مى دهند. به تعبيري منشهاى راستين در برگيرنده ى تمام سپهر معنايىِ يک فرهنگ هستند و تصوير ذهنى «من»هاي وابسته به آن [[فرهنگ]] را از [[هستى]] در بر می گيرند. سيطره ى اين منشها بر كل لايه هاى معنايى چنان فراگير است كه منشهاى زيستى و دروغين تنها به صورت ضميمه هايى بر آنها مجال ظهور مى يابند. از اين راه، منشهاى زيستى و دروغين همواره با معناهايى فراتر از [[بقا]] و [[لذت]] پيوند مى خورند و پس از از تفسير شدن، در پيكره ى منشهاى راستين جذب مى گردند. آنچه نويسندهاى مانند كاستاندا در مورد ابعاد عرفانى استفاده از مواد توه مزا نوشته، يا مفاهيم اساطيرى اى كه با خوردن آجيل مشكل گشا گره خورده، از پيامدهاى اين جذب شدگى هستند.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۵۷

منشهايى هستند كه با لذتهاى ناشى از پردازش اطلاعات گره خورده اند. اين منشها، هم از نظر شاخه زايى و تنوع و هم از نظر غناى معنايى و پيچيدگى سطوح ارجاع، گسترده ترين لايه از منشها را تشكيل مى دهند. به تعبيري منشهاى راستين در برگيرنده ى تمام سپهر معنايىِ يک فرهنگ هستند و تصوير ذهنى «من»هاي وابسته به آن فرهنگ را از هستى در بر می گيرند. سيطره ى اين منشها بر كل لايه هاى معنايى چنان فراگير است كه منشهاى زيستى و دروغين تنها به صورت ضميمه هايى بر آنها مجال ظهور مى يابند. از اين راه، منشهاى زيستى و دروغين همواره با معناهايى فراتر از بقا و لذت پيوند مى خورند و پس از از تفسير شدن، در پيكره ى منشهاى راستين جذب مى گردند. آنچه نويسندهاى مانند كاستاندا در مورد ابعاد عرفانى استفاده از مواد توه مزا نوشته، يا مفاهيم اساطيرى اى كه با خوردن آجيل مشكل گشا گره خورده، از پيامدهاى اين جذب شدگى هستند.