هستی - نیستی: تفاوت بین نسخهها
از ویکی زروان
(←اصل ناشناختنی بودن هستی:) |
|||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
[[حضور ـ غیاب]] | [[حضور ـ غیاب]] | ||
<br /> | <br /> | ||
− | [[ | + | [[مِهْرَوَند- پديده]] |
<br /> | <br /> | ||
[[زمان ـ مکان]] | [[زمان ـ مکان]] | ||
سطر ۱۴: | سطر ۱۴: | ||
* این هستى، من و تمام [[مِهْرَوَند- پديده|پدیدار]]های پیرامون من را در بر مى گیرد و به دلیل فراگیرىِ مطلق اش، شناختنى، تعین پذیر و قابل فهم نیست. | * این هستى، من و تمام [[مِهْرَوَند- پديده|پدیدار]]های پیرامون من را در بر مى گیرد و به دلیل فراگیرىِ مطلق اش، شناختنى، تعین پذیر و قابل فهم نیست. | ||
* پیشفرضِ حضور هستى، مبناى تمام چارچوبهاى شناختى و مدلهاى نظرىِ جدی است. | * پیشفرضِ حضور هستى، مبناى تمام چارچوبهاى شناختى و مدلهاى نظرىِ جدی است. | ||
+ | |||
+ | |||
==='''بداهت هستی''':=== | ==='''بداهت هستی''':=== | ||
− | * امکان شناسایى بى واسطه ى خودِ | + | * امکان شناسایى بى واسطه ى خودِ هستى وجود دارد. |
* میل به تثبیت تصویری ذهنی از هستی به قطعی پنداشتن گزاره هایی در مورد آن منتهی میشود. | * میل به تثبیت تصویری ذهنی از هستی به قطعی پنداشتن گزاره هایی در مورد آن منتهی میشود. | ||
* مبنای این پیشداشت آن است که میتوان در مورد هستی به حقایقی تردیدناپذیر دست یافت و این شناسایی را میتوان در قالب زبان صورتبندی و به دیگران منتقل کرد. | * مبنای این پیشداشت آن است که میتوان در مورد هستی به حقایقی تردیدناپذیر دست یافت و این شناسایی را میتوان در قالب زبان صورتبندی و به دیگران منتقل کرد. |
نسخهٔ ۵ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۳۸
کلیدواژههای خویشاوند (مفهومی):
بود ـ نمود
حضور ـ غیاب
مِهْرَوَند- پديده
زمان ـ مکان
محتویات
اصل ناشناختنی بودن هستی:
- هستى، هستنده اى است که به برداشت ها، تصورها، شناخت ها، باورها یا رویاهاى من تحویل پذیر نیست.
- این هستى، من و تمام پدیدارهای پیرامون من را در بر مى گیرد و به دلیل فراگیرىِ مطلق اش، شناختنى، تعین پذیر و قابل فهم نیست.
- پیشفرضِ حضور هستى، مبناى تمام چارچوبهاى شناختى و مدلهاى نظرىِ جدی است.
بداهت هستی:
- امکان شناسایى بى واسطه ى خودِ هستى وجود دارد.
- میل به تثبیت تصویری ذهنی از هستی به قطعی پنداشتن گزاره هایی در مورد آن منتهی میشود.
- مبنای این پیشداشت آن است که میتوان در مورد هستی به حقایقی تردیدناپذیر دست یافت و این شناسایی را میتوان در قالب زبان صورتبندی و به دیگران منتقل کرد.
- بنابراین هستی همچون امری بدیهی و معلوم فهم میشود.
'تله ی پیتْريامَت':
راهبرد چیستا:
[[داشتنِ جسارتى که به گفتنِ «نمى دانم» و «نمى توانم بشناسم» منتهى مى شود. پذیرش این که همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند، و کلیت همه چیز را حتی همگان هم ندانند.]]
پرسش
- هستى یعنى چه؟ اینکه چیزى هست به طور دقیق در ذهنتان چگونه فهمیده مىشود؟
- نیستی را چطور میتوان فهمید؟
- «هست» با «است» چه تفاوتی دارد؟
- ما معمولاً استن را درک میکنیم یا هستن را؟
- چه چیزهایى در مورد هستى مىدانید که در واقع دانستنشان ممکن نیست؟
- چه بخشى از دانسته ها و پیشفرضهاى ما در مورد کلیت هستى محصول خطاى پیتریامنت است؟
تمرین
- یک هستنده (یک پدیدار، یک چیز، یک رخداد) را بشناسید بی آنکه به پیشداشتهای نادرست درمورد کلیت هستی مجال دخالت بدهید.
- کار را با شناسایی سردستی آن هستنده و بعد کاستن و کندنِ عناصر توهم آمیز و خطاآلود از آن شروع کنید.