سیمای باد در عصر اسلامی: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۴ ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۴۷: سطر ۴۷:
  
  
پنج آيه‌ی نخست به پنج نوع باد گوناگون اشاره می‌کنند و هریک را متولی انجام کاری می‌دانند. مفسران مسلمان آنان را با فرشتگان یکسان گرفته‌اند: مرسلات را طبری و سورآبادی به «فریشتگان» ترجمه کرده‌اند و آن را از ریشه‌ی رسل به معنای فرستادن گرفته‌اند و با ریشه‌ی فرشته (به معنای فرستاده)‌ یکی‌ دانسته‌اند. با این وجود در مورد بقیه‌ی واژگان تردیدی وجود ندارد. عاصفات یعنی بادهای تند، ناشرات یعنی بادهایی که ابرها را بارور می‌کنند و باران‌زا هستند. فارقات یعنی بادی جدا سازنده و بیشتر برای جدا شدن کاه از خرمن به کار می‌رفته، هرچند سورآبادی گفته منظور بادی است که فساد را از خاک جدا می‌کند و مانع گندیدگی زمین می‌شود، و بعد معنای آن را به جدا شدن حلال از حرام تعمیم داده است. ملقیات هم در لغت یعنی درافکنندگان، اما در اینجا به معنای کسی که وحی را فرود می‌آورند به کار رفته است، ‌چنان که طبری آن را «وحی اوکنان» ترجمه کرده است.
+
پنج آيه‌ی نخست به پنج نوع باد گوناگون اشاره می‌کنند و هریک را متولی انجام کاری می‌دانند. مفسران مسلمان آنان را با فرشتگان یکسان گرفته‌اند: مرسلات را طبری و سورآبادی به «فریشتگان» ترجمه کرده‌اند<ref>طبری، ۱۳۵۶ (ج.۷): ۱۹۷۱؛ سورآبادی، ۱۳۸۱ (ج.۴): ۲۷۴۸.</ref> و آن را از ریشه‌ی رسل به معنای فرستادن گرفته‌اند و با ریشه‌ی فرشته (به معنای فرستاده)‌ یکی‌ دانسته‌اند. با این وجود در مورد بقیه‌ی واژگان تردیدی وجود ندارد. عاصفات یعنی بادهای تند، ناشرات یعنی بادهایی که ابرها را بارور می‌کنند و باران‌زا هستند.<ref>طبری، ۱۳۵۶ (ج.۷): ۱۹۷۱.</ref> فارقات یعنی بادی جدا سازنده و بیشتر برای جدا شدن کاه از خرمن به کار می‌رفته، هرچند سورآبادی گفته منظور بادی است که فساد را از خاک جدا می‌کند و مانع گندیدگی زمین می‌شود، و بعد معنای آن را به جدا شدن حلال از حرام تعمیم داده است.<ref>سورآبادی، ۱۳۸۱ (ج.۴): ۲۷۴۸.</ref> ملقیات هم در لغت یعنی درافکنندگان، اما در اینجا به معنای کسی که وحی را فرود می‌آورند به کار رفته است، ‌چنان که طبری آن را «وحی اوکنان» ترجمه کرده است.<ref>طبری، ۱۳۵۶ (ج.۷): ۱۹۷۱.</ref>
  
  
بنابراین در اینجا با پنج نوع باد سر و کار داریم: مرسلات، عاصفات، ناشرات، فارقات، و ملقیات. از دیرباز معنای این پنج کلمه برای مفسران دردسرآفرین و برای منتقدان خطرساز بوده است. می‌گویند مردی به نام صبیغ در عراق زندگی می‌کرد که در زمان عمر نزد او رفت و از معنای ذاریات و مرسلات پرسید. عمر هم دستور داد تا او را تازیانه بزنند و از آن به بعد «ذاریات مرسلات پرسیدن» به صورت زبانزدی درآمد برای اشاره به مشکلات و ابهام‌‌های دینی. ناگفته نماند که این صبیغ که قاعدتاً با توجه به برخاستنش از عراق ایرانی بوده، چندان هم بی غرض و مرض نبود و میبدی درباره‌اش گفته که «پیوسته از معضلات آیات پرسیدی.» عمر به شلاق زدنش بسنده نکرد و نامه‌ای به ابوموسی اشعری نوشت تا او را زندانی کنند و او آن‌قدر در زندان ماند که توبه کرد. شافعی با اشاره به اوست که می‌گوید: «حکمی فی اهل الکلام کحکم عمر فی صبیغ.» یعنی داوری‌ام در مورد متکلمان مثل داوری عمر درباره‌ی صبیغ است، یعنی آنان را کژدین می‌دانم.
+
بنابراین در اینجا با پنج نوع باد سر و کار داریم: مرسلات، عاصفات، ناشرات، فارقات، و ملقیات. از دیرباز معنای این پنج کلمه برای مفسران دردسرآفرین و برای منتقدان خطرساز بوده است. می‌گویند مردی به نام صبیغ در عراق زندگی می‌کرد که در زمان عمر نزد او رفت و از معنای ذاریات و مرسلات پرسید. عمر هم دستور داد تا او را تازیانه بزنند و از آن به بعد «ذاریات مرسلات پرسیدن» به صورت زبانزدی درآمد برای اشاره به مشکلات و ابهام‌‌های دینی. ناگفته نماند که این صبیغ که قاعدتاً با توجه به برخاستنش از عراق ایرانی بوده، چندان هم بی غرض و مرض نبود و میبدی درباره‌اش گفته که «پیوسته از معضلات آیات پرسیدی.» عمر به شلاق زدنش بسنده نکرد و نامه‌ای به ابوموسی اشعری نوشت تا او را زندانی کنند و او آن‌قدر در زندان ماند که توبه کرد. شافعی با اشاره به اوست که می‌گوید: «حکمی فی اهل الکلام کحکم عمر فی صبیغ.»<ref>میبدی، ۱۳۸۲ (ج.۱۰): ۳۳۵.</ref> یعنی داوری‌ام در مورد متکلمان مثل داوری عمر درباره‌ی صبیغ است، یعنی آنان را کژدین می‌دانم.
  
  
میبدی با وجود نقل این داستان، خطر کرده و خود این کلمات را شرح کرده است. از دید او این‌ها چهار باد هستند که به چهار فصل و چهار عنصر مربوط می‌شوند. مرسلات باد بهاری است که نرم و گرم است. عاصفات باد تابستانه است که خشک و گرم است. ناشرات باد پاییزی است که سرد و نرم است و فارقات باد زمستانی است که خشک و سرد است. بحثی هم کرده در این مورد که چرا بادی که از لب خارج می‌شود سرد، و آن که از بینی خارج می‌شود گرم است، که در جای خود جالب است. از دید میبدی این چهار باد با چهار رود اصلی زمین مربوط هستند که عبارت‌اند از سیحان (سیردریا)، نیل، فرات، و جیحان (آمودریا) که از دید او همگی‌شان از منبعی در زیر صخره‌ی بیت المقدس سرچشمه می‌گیرند. این همان تصویر ایرانیان باستان در مورد رودهای زمین است که همه‌شان از خاستگاهی مشترک در پای کوه دائیتی بیرون می‌جوشند.
+
میبدی با وجود نقل این داستان، خطر کرده و خود این کلمات را شرح کرده است. از دید او این‌ها چهار باد هستند که به چهار فصل و چهار عنصر مربوط می‌شوند. مرسلات باد بهاری است که نرم و گرم است. عاصفات باد تابستانه است که خشک و گرم است. ناشرات باد پاییزی است که سرد و نرم است و فارقات باد زمستانی است که خشک و سرد است. بحثی هم کرده در این مورد که چرا بادی که از لب خارج می‌شود سرد، و آن که از بینی خارج می‌شود گرم است، که در جای خود جالب است.<ref>میبدی، ۱۳۸۲ (ج.۱۰): ۳۴۴.</ref> از دید میبدی این چهار باد با چهار رود اصلی زمین مربوط هستند که عبارت‌اند از سیحان (سیردریا)، نیل، فرات، و جیحان (آمودریا) که از دید او همگی‌شان از منبعی در زیر صخره‌ی بیت المقدس سرچشمه می‌گیرند.<ref>میبدی، ۱۳۸۲ (ج.۱۰): ۳۴۰.</ref> این همان تصویر ایرانیان باستان در مورد رودهای زمین است که همه‌شان از خاستگاهی مشترک در پای کوه دائیتی بیرون می‌جوشند.
  
  
سطر ۶۵: سطر ۶۵:
  
  
الذاریات از ریشه‌ی «ذری» به معنای پراکنده کردن و پاشیدن گرفته شده است. ذاریات به طور خاص به معنای بادی است که گرد و غبار و کاه و خس و خاشاک را با خود می‌برد و بنابراین هنگام خرمن کردن محصول کشتزارها اهمیت دارد. طبری آن را «بادهای سخت» و میبدی «بادها که خرمن می‌پراکنند» و سورآبادی «بادهای پاشنده» ترجمه کرده‌اند.
+
الذاریات از ریشه‌ی «ذری» به معنای پراکنده کردن و پاشیدن گرفته شده است. ذاریات به طور خاص به معنای بادی است که گرد و غبار و کاه و خس و خاشاک را با خود می‌برد<ref>طبرسی، ۱۳۸۰ (ج.۲۳): ۹۹۱.</ref> و بنابراین هنگام خرمن کردن محصول کشتزارها اهمیت دارد. طبری<ref>طبری، ۱۳۵۶ (ج.۷): ۱۷۵۱.</ref> آن را «بادهای سخت» و میبدی<ref>میبدی، ۱۳۸۲ (ج.۹): ۳۰۲.</ref> «بادها که خرمن می‌پراکنند» و سورآبادی<ref>سورآبادی، ۱۳۸۱ (ج.۴): ۲۴۲۲.</ref> «بادهای پاشنده» ترجمه کرده‌اند.
  
  
«حاملات وقر» که در لغت به معنای «بردارندگان چیزهای سنگین» است، به ابرهایی اشاره می‌کند که باران را بر می‌دارند.
+
«حاملات وقر» که در لغت به معنای «بردارندگان چیزهای سنگین» است، به ابرهایی اشاره می‌کند که باران را بر می‌دارند.<ref>سورآبادی، ۱۳۸۱ (ج.۴): ۲۴۲۲.</ref>
  
  
جاریات یعنی آنچه که روان می‌شود و جاری می‌کند. طبری آن را «رانندگان» ترجمه کرده و گفته که منظور از آن کشتی‌ها هستند.
+
جاریات یعنی آنچه که روان می‌شود و جاری می‌کند. طبری آن را «رانندگان» ترجمه کرده و گفته که منظور از آن کشتی‌ها هستند.<ref>طبری، ۱۳۵۶ (ج.۷): ۱۷۵۱.</ref>
  
  
«مقسمات امر» یعنی کسانی که فرمان یا کار را توزیع و تقسیم می‌کنند. سورآبادی می‌گوید منظور از آن فرشتگان هستند.
+
«مقسمات امر» یعنی کسانی که فرمان یا کار را توزیع و تقسیم می‌کنند. سورآبادی می‌گوید منظور از آن فرشتگان هستند.<ref>سورآبادی، ۱۳۸۱ (ج.۴): ۱۷۵۶.</ref>
  
  
سطر ۸۰: سطر ۸۰:
  
  
برای فهم این چهار عبارت، باید به آیه‌ی ۷ نگریست. در آنجا بعد از دو آیه‌ که در آن‌ها بر راست بودن دین تأکید شده، بار دیگر به آسمان اشاره شده و خدا به آن با صفتِ «ذات الحبک» سوگند خورده است. ذات یعنی «دارنده‌ی» و حبک یعنی «موج، راه، موی فرفری» و به طور خاص رد باد که به شکل موج‌هایی بر آب یا ماسه باقی بماند. بنابراین ذات الحبک یعنی موج‌دار، و احتمالاً حضرت محمد هنگام اشاره به این ویژگی آسمان، باقی ماندن رد باد بر ابرها را در نظر داشته است که شکل‌هایی موج مانند پدید می‌آورند. اگر این آیه‌ی پایانی را به عنوان جمع و چکیده‌ای از بخش‌‌های پیشین بدانیم، به این نتیجه می‌رسیم که کل این خوشه از آیات به امری آسمانی اشاره می‌کنند و کاملاً روشن است که منظور بادها هستند. اما گویی چهار نوع باد گوناگون از هم تفکیک شده‌اند. بادی که کاه را از خرمن جدا می‌کند (ذاریات)، بادی که به شکل ابر باران را حمل می‌کند (حاملات)، بادی که کشتی‌ها را در دریا جا به جا می‌کند (جاریات)، و بادی که نعمت‌ها را میان بندگان خدا توزیع می‌کند (مقسمات). این چهار کارکردِ نیکِ خداوند، تقریباً برابر هستند با صفت‌هایی که در رام‌یشت برای وارد –خدای باد- برشمرده شده است و این پیوستگی تصویر ذهنی مردمان از باد را پیش و پس از عصر اسلامی نشان می‌دهد.
+
برای فهم این چهار عبارت، باید به آیه‌ی ۷ نگریست. در آنجا بعد از دو آیه‌ که در آن‌ها بر راست بودن دین تأکید شده، بار دیگر به آسمان اشاره شده و خدا به آن با صفتِ «ذات الحبک» سوگند خورده است. ذات یعنی «دارنده‌ی» و حبک یعنی «موج، راه، موی فرفری» و به طور خاص رد باد که به شکل موج‌هایی بر آب یا ماسه باقی بماند.<ref>طبرسی، ۱۳۸۰ (ج.۲۳): ۹۹۱.</ref> بنابراین ذات الحبک یعنی موج‌دار، و احتمالاً حضرت محمد هنگام اشاره به این ویژگی آسمان، باقی ماندن رد باد بر ابرها را در نظر داشته است که شکل‌هایی موج مانند پدید می‌آورند. اگر این آیه‌ی پایانی را به عنوان جمع و چکیده‌ای از بخش‌‌های پیشین بدانیم، به این نتیجه می‌رسیم که کل این خوشه از آیات به امری آسمانی اشاره می‌کنند و کاملاً روشن است که منظور بادها هستند. اما گویی چهار نوع باد گوناگون از هم تفکیک شده‌اند. بادی که کاه را از خرمن جدا می‌کند (ذاریات)، بادی که به شکل ابر باران را حمل می‌کند (حاملات)، بادی که کشتی‌ها را در دریا جا به جا می‌کند (جاریات)، و بادی که نعمت‌ها را میان بندگان خدا توزیع می‌کند (مقسمات). این چهار کارکردِ نیکِ خداوند، تقریباً برابر هستند با صفت‌هایی که در رام‌یشت برای وارد –خدای باد- برشمرده شده است و این پیوستگی تصویر ذهنی مردمان از باد را پیش و پس از عصر اسلامی نشان می‌دهد.
  
  
 
<references />
 
<references />
 +
 +
 +
== منابع ==
 +
* سورآبادی، ابوبکر عتیق نیشابوری. تفسیر سورآبادی، ترجمه‌ی سعیدی سیرجانی، فرهنگ نشر نو، ۱۳۸۱.
 +
* طبرسی، شیخ ابوعلی الفضل بن الحسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه‌ی‌ دکتر محمد مفتح، ‌موسسه‌ی انتشارات فراهانی، ۱۳۵۲.
 +
* طبرسی، شیخ ابوعلی الفضل بن الحسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه‌ی حجت‌‌الاسلام علی کرمی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰.
 +
* طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ترجمه‌ی حبیب یغمایی، توس، ۱۳۵۶.
 +
* میبدی، رشیدالدین فضل الله. کشف الاسرار و عده الابرار،‌ ویرایش علی اصغر حکمت، انتشارات ‌امیرکبیر،‌۱۳۸۲.
  
  
 
<small>وکیلی، شروین. ''اسطوره‌شناسی ایزدان ایرانی''. نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۹۶-۸۹)</small>
 
<small>وکیلی، شروین. ''اسطوره‌شناسی ایزدان ایرانی''. نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۹۶-۸۹)</small>
 +
 +
 +
'''نوشته‌های مرتبط:'''
 +
 +
[[ایزدان باد میان‌رودانی]]
 +
 +
[[باد در اساطیر هندوایرانی]]
 +
 +
[[سیر تحول تاریخی وای]]
 +
 +
[[سیمای وای در اوستا و بازمانده‌ی آن در زبانزدهای پارسی دری]]
 +
 +
[[وای، ایزد میانجی]]
 +
 +
[[وای و ایزدان همانندش]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۲۰

وای در دوران اسلامی نیز همچنان به عنوان نیرویی مهم و تعیین‌کننده در ادبیات دینی ایرانی باقی ماند. در دوران اسلامی روان انسانی را با نام نفس یا روح مورد اشاره قرار می‌دادند که در هر دو حال به پیوند این نیرو با باد تأکید داشت. بدنه‌ی تصویر باد در دوران اسلامی بر مبنای تفسیرهایی استوار شده که نویسندگان قرون میانه بر مبنای متن قرآن پدید می‌آوردند. در قرآن بارها به باد در مقام یکی از دستیاران و نیروهای گوش به فرمانِ الله اشاره شده است. مثلاً در آیه‌ی نهم از سوره‌ی فاطر می‌خوانیم:


وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا کذَلِک النُّشُورُ


یعنی: «و الله کسى است که بادها را روانه می‌کند پس ابرى را برمی‌انگیزند و آن را به سوى سرزمينى مرده رانديم و آن زمين را بدان پس از مرگش زندگى بخشيديم همچنان است آفرینش مجدد.»


همچنین است در سوره‌ی اعراف:


وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن کلِّ الثَّمَرَاتِ کذَلِک نُخْرِجُ الْموْتَى لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ ۵۷ وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَکدًا کذَلِک نُصَرِّفُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْکرُونَ ۵۸


یعنی: «و او کسی است که بادهای برانگیزنده را از پیش بخشایش خویش گسیل می‌دارد، تا ابرهای گران را بدان جا به جا کند، که ‌بدان شهری مرده را آب دهیم. پس به آن آبی فرو فرستیم که بدان همه‌ی میوه‌ها را بیرون آوریم. همچنان مردگان را بیرون می‌آوریم، شاید که پند گیرید (۵۷) و شهر پاکیزه گیاهانش را به فرمان پروردگارش بیرون می‌آورد، و آن که پلید است جز خاری بیرون نمی‌آورد، همچنان نشانه‌هایمان را برای گروهی که سپاس می‌گزارند، می‌گردانیم (۵۸)»


در آیه‌ی ۵۷، معمولاً عبارت «وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا» دیده می‌شود،‌ که باید آن را چنین ترجمه کرد:‌ «او کسی است که بادها را مژده‌رسان گسیل می‌کند.» اما این عبارت نه با محتوای آیه همخوانی دارد و نه مژده‌رسانی باد به کارکردِ بعدی آن که بارش باران و بارور کردن ابرهاست ارتباطی می‌یابد. به احتمال زیاد در اینجا با خوانش نادرستِ‌ کلمه‌ی «نشراً» روبرو هستیم که به نادرست «بشراً‌» خوانده شده است. سورآبادی می‌گوید در کل روش‌‌های گوناگون برای خواندن این کلمه رواج دارد. برخی آن را «بُشْریَ» می‌خوانند که یعنی مژدگانی، برخی دیگر می‌گویند «بشراً» است،‌ که اسم جمعی است برای بشیر، و یعنی مژده‌رسانان. گروهی دیگر آن را «نَشْراً» می‌خوانند که یعنی پراکنده،‌ و آن به چهار باد گوناگون اشاره دارد. خودِ سورآبادی این تعبیر را بیشتر پسندیده[۱] و در این مورد پیرو طبری است که این کلمه را «پراکنده» ترجمه کرده است.[۲] از سوی دیگر ابن کثیر این کلمه را «نُشراً» خوانده است که شکل جمع از نُشُر است و انگیزنده معنا می‌دهد و به بادهایی اطلاق می‌شود که ابرها را بارور و پرباران می‌سازند. مجمع البیان نیز همین شکل را درست دانسته و گفته که اهل مدینه این آيه ‌را به این شکل می‌خوانند.[۳] چنین می‌نماید که همین خوانش درست‌تر باشد و در این عبارت به توانایی باد برای پراکندن باران و برانگیختنِ زندگی و رویش اشاره رفته است.


به همین ترتیب در سوره‌ی جاثیه می‌خوانیم:


حم (۱) تَنزِيلُ الْکتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَکيمِ (۲) إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ (۳) وَفِي خَلْقِکمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ (۴۴) وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (۵) تِلْک آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْک بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ (۶)


یعنی: «حم (۱) فرو فرستادن شدن کتاب از الله چیره‌گر حکیم است (۲) به‌راستى در آسمان‌ها و زمين براى گرویدگان نشانه‏‌هايى است (۳) و در آفرينش خودتان و آنچه از جنبنده پراکنده می‌گرداند نشانه‌‏هايى است براى مردمى که يقين دارند (۴) و پياپى آمدن شب و روز و آنچه الله از روزى از آسمان فرود آورده و به آن زمين را پس از مرگش زنده کرده و گردش بادها براى مردمى که می‌اندیشند نشانه‏‌هايى است (۵) آنک نشانه‌های الله که به‌راستى آن را بر تو می‌خوانیم پس بعد از الله و نشانه‌هاىش به کدام سخن خواهند گرويد؟ (۶)»


و در سوره‌ی الذاریات:


وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ (۲۰) وَفِي أَنفُسِکمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ (۲۱) وَفِي السَّمَاء رِزْقُکمْ وَمَا تُوعَدُونَ (۲۲) فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکمْ تَنطِقُونَ (۲۳)


یعنی: «و روى زمين براى اهل يقين نشانه‌‏هايى است (۲۰) و در خود شما پس مگر نمی‌بینید (۲۱) و روزى شما و آنچه وعده داده شده‏‌ايد در آسمان است (۲۲) پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين که واقعاً او حق است همان‌گونه که خود شما سخن می‌گویید (۲۳)»


در سوره‌ی مرسلات با نوعی رده‌بندی انواع بادها روبرو می‌شویم:


وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا (۱) فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا (۲) وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا (۳) فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا (۴) فَالْمُلْقِيَاتِ ذِکرًا (۵) عُذْرًا أَوْ نُذْرًا (۶) إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ (۷) فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ (۸) وَإِذَا السَّمَاء فُرِجَتْ (۹) وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ (۱۰) وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ (۱۱) لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ (۱۲) لِيَوْمِ الْفَصْلِ (۱۳) وَمَا أَدْرَاک مَا يَوْمُ الْفَصْلِ (۱۴) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُکذِّبِينَ (۱۵)


یعنی:‌ «سوگند به فرستادگان پى‏درپى (۱) که سخت توفنده‏اند (۲) و سوگند به افشانندگان افشانگر (۳) که جداگرند (۴) و القاکننده‌ی وحى‏اند (۵) پوزشی باشد يا هشدارى (۶) به راستی که آنچه وعده يافته‏ايد رخ خواهد داد (۷) پس وقتى که ستارگان محو شوند (۸) و آنگاه که آسمان بشکافد(۹) و آنگاه که کوه‏ها از جا کنده شوند (۱۰) و آنگاه که بریدان گرد آيند (۱۱) به کدام روز تعیین شده؟(۱۲) براى روز جدایی (۱۳) و تو چه دانى که روز جدایی چيست (۱۴) آن روز واى بر دروغ دارندگان (۱۵)»


پنج آيه‌ی نخست به پنج نوع باد گوناگون اشاره می‌کنند و هریک را متولی انجام کاری می‌دانند. مفسران مسلمان آنان را با فرشتگان یکسان گرفته‌اند: مرسلات را طبری و سورآبادی به «فریشتگان» ترجمه کرده‌اند[۴] و آن را از ریشه‌ی رسل به معنای فرستادن گرفته‌اند و با ریشه‌ی فرشته (به معنای فرستاده)‌ یکی‌ دانسته‌اند. با این وجود در مورد بقیه‌ی واژگان تردیدی وجود ندارد. عاصفات یعنی بادهای تند، ناشرات یعنی بادهایی که ابرها را بارور می‌کنند و باران‌زا هستند.[۵] فارقات یعنی بادی جدا سازنده و بیشتر برای جدا شدن کاه از خرمن به کار می‌رفته، هرچند سورآبادی گفته منظور بادی است که فساد را از خاک جدا می‌کند و مانع گندیدگی زمین می‌شود، و بعد معنای آن را به جدا شدن حلال از حرام تعمیم داده است.[۶] ملقیات هم در لغت یعنی درافکنندگان، اما در اینجا به معنای کسی که وحی را فرود می‌آورند به کار رفته است، ‌چنان که طبری آن را «وحی اوکنان» ترجمه کرده است.[۷]


بنابراین در اینجا با پنج نوع باد سر و کار داریم: مرسلات، عاصفات، ناشرات، فارقات، و ملقیات. از دیرباز معنای این پنج کلمه برای مفسران دردسرآفرین و برای منتقدان خطرساز بوده است. می‌گویند مردی به نام صبیغ در عراق زندگی می‌کرد که در زمان عمر نزد او رفت و از معنای ذاریات و مرسلات پرسید. عمر هم دستور داد تا او را تازیانه بزنند و از آن به بعد «ذاریات مرسلات پرسیدن» به صورت زبانزدی درآمد برای اشاره به مشکلات و ابهام‌‌های دینی. ناگفته نماند که این صبیغ که قاعدتاً با توجه به برخاستنش از عراق ایرانی بوده، چندان هم بی غرض و مرض نبود و میبدی درباره‌اش گفته که «پیوسته از معضلات آیات پرسیدی.» عمر به شلاق زدنش بسنده نکرد و نامه‌ای به ابوموسی اشعری نوشت تا او را زندانی کنند و او آن‌قدر در زندان ماند که توبه کرد. شافعی با اشاره به اوست که می‌گوید: «حکمی فی اهل الکلام کحکم عمر فی صبیغ.»[۸] یعنی داوری‌ام در مورد متکلمان مثل داوری عمر درباره‌ی صبیغ است، یعنی آنان را کژدین می‌دانم.


میبدی با وجود نقل این داستان، خطر کرده و خود این کلمات را شرح کرده است. از دید او این‌ها چهار باد هستند که به چهار فصل و چهار عنصر مربوط می‌شوند. مرسلات باد بهاری است که نرم و گرم است. عاصفات باد تابستانه است که خشک و گرم است. ناشرات باد پاییزی است که سرد و نرم است و فارقات باد زمستانی است که خشک و سرد است. بحثی هم کرده در این مورد که چرا بادی که از لب خارج می‌شود سرد، و آن که از بینی خارج می‌شود گرم است، که در جای خود جالب است.[۹] از دید میبدی این چهار باد با چهار رود اصلی زمین مربوط هستند که عبارت‌اند از سیحان (سیردریا)، نیل، فرات، و جیحان (آمودریا) که از دید او همگی‌شان از منبعی در زیر صخره‌ی بیت المقدس سرچشمه می‌گیرند.[۱۰] این همان تصویر ایرانیان باستان در مورد رودهای زمین است که همه‌شان از خاستگاهی مشترک در پای کوه دائیتی بیرون می‌جوشند.


تصویر مشابهی در ابتدای سوره‌ی الذاریات نیز دیده می‌شود:


وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا (۱) فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا (۲) فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا (۳) فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا (۴) إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ (۵) وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ (۶) وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُک (۷)


یعنی: «سوگند به بادهاى پراکننده که می‌پراکنند (۱) و بردارندگانِ بار گران (۲) و روان شدگان به آسانی (۳) و پخش کنندگان فرمان (۴) که آنچه وعده داده شده‏ايد راست است (۵) و دین هست (۶) سوگند به آسمان موج‌دار (۷)»


الذاریات از ریشه‌ی «ذری» به معنای پراکنده کردن و پاشیدن گرفته شده است. ذاریات به طور خاص به معنای بادی است که گرد و غبار و کاه و خس و خاشاک را با خود می‌برد[۱۱] و بنابراین هنگام خرمن کردن محصول کشتزارها اهمیت دارد. طبری[۱۲] آن را «بادهای سخت» و میبدی[۱۳] «بادها که خرمن می‌پراکنند» و سورآبادی[۱۴] «بادهای پاشنده» ترجمه کرده‌اند.


«حاملات وقر» که در لغت به معنای «بردارندگان چیزهای سنگین» است، به ابرهایی اشاره می‌کند که باران را بر می‌دارند.[۱۵]


جاریات یعنی آنچه که روان می‌شود و جاری می‌کند. طبری آن را «رانندگان» ترجمه کرده و گفته که منظور از آن کشتی‌ها هستند.[۱۶]


«مقسمات امر» یعنی کسانی که فرمان یا کار را توزیع و تقسیم می‌کنند. سورآبادی می‌گوید منظور از آن فرشتگان هستند.[۱۷]


کشف الاسرار معتقد است این چهار عاملِ یادشده در ابتدای سوره‌ی ذاریات، به چهار فرشته‌ی مقرب اشاره دارند: اسرافیل که به نفخ صور می‌پردازد،‌ عزرائیل که متولی مرگ است، میکائیل که رحمت و ارزاق را توزیع می‌کند،‌ و جبرئیل که غلظت و شدت دارد. بنابراین او به طور تلویحی این چهار فرشته را به ترتیب با ذاریات، حاملات، جاریات و مقسمات برابر دانسته است.


برای فهم این چهار عبارت، باید به آیه‌ی ۷ نگریست. در آنجا بعد از دو آیه‌ که در آن‌ها بر راست بودن دین تأکید شده، بار دیگر به آسمان اشاره شده و خدا به آن با صفتِ «ذات الحبک» سوگند خورده است. ذات یعنی «دارنده‌ی» و حبک یعنی «موج، راه، موی فرفری» و به طور خاص رد باد که به شکل موج‌هایی بر آب یا ماسه باقی بماند.[۱۸] بنابراین ذات الحبک یعنی موج‌دار، و احتمالاً حضرت محمد هنگام اشاره به این ویژگی آسمان، باقی ماندن رد باد بر ابرها را در نظر داشته است که شکل‌هایی موج مانند پدید می‌آورند. اگر این آیه‌ی پایانی را به عنوان جمع و چکیده‌ای از بخش‌‌های پیشین بدانیم، به این نتیجه می‌رسیم که کل این خوشه از آیات به امری آسمانی اشاره می‌کنند و کاملاً روشن است که منظور بادها هستند. اما گویی چهار نوع باد گوناگون از هم تفکیک شده‌اند. بادی که کاه را از خرمن جدا می‌کند (ذاریات)، بادی که به شکل ابر باران را حمل می‌کند (حاملات)، بادی که کشتی‌ها را در دریا جا به جا می‌کند (جاریات)، و بادی که نعمت‌ها را میان بندگان خدا توزیع می‌کند (مقسمات). این چهار کارکردِ نیکِ خداوند، تقریباً برابر هستند با صفت‌هایی که در رام‌یشت برای وارد –خدای باد- برشمرده شده است و این پیوستگی تصویر ذهنی مردمان از باد را پیش و پس از عصر اسلامی نشان می‌دهد.


  1. طبری، ۱۳۵۶ (ج.۲): ۷۵۷.
  2. طبری، ۱۳۵۶ (ج.۲): ۵۰۶.
  3. طبرسی، ۱۳۵۲ (ج.۹): ۱۳۶.
  4. طبری، ۱۳۵۶ (ج.۷): ۱۹۷۱؛ سورآبادی، ۱۳۸۱ (ج.۴): ۲۷۴۸.
  5. طبری، ۱۳۵۶ (ج.۷): ۱۹۷۱.
  6. سورآبادی، ۱۳۸۱ (ج.۴): ۲۷۴۸.
  7. طبری، ۱۳۵۶ (ج.۷): ۱۹۷۱.
  8. میبدی، ۱۳۸۲ (ج.۱۰): ۳۳۵.
  9. میبدی، ۱۳۸۲ (ج.۱۰): ۳۴۴.
  10. میبدی، ۱۳۸۲ (ج.۱۰): ۳۴۰.
  11. طبرسی، ۱۳۸۰ (ج.۲۳): ۹۹۱.
  12. طبری، ۱۳۵۶ (ج.۷): ۱۷۵۱.
  13. میبدی، ۱۳۸۲ (ج.۹): ۳۰۲.
  14. سورآبادی، ۱۳۸۱ (ج.۴): ۲۴۲۲.
  15. سورآبادی، ۱۳۸۱ (ج.۴): ۲۴۲۲.
  16. طبری، ۱۳۵۶ (ج.۷): ۱۷۵۱.
  17. سورآبادی، ۱۳۸۱ (ج.۴): ۱۷۵۶.
  18. طبرسی، ۱۳۸۰ (ج.۲۳): ۹۹۱.


منابع

  • سورآبادی، ابوبکر عتیق نیشابوری. تفسیر سورآبادی، ترجمه‌ی سعیدی سیرجانی، فرهنگ نشر نو، ۱۳۸۱.
  • طبرسی، شیخ ابوعلی الفضل بن الحسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه‌ی‌ دکتر محمد مفتح، ‌موسسه‌ی انتشارات فراهانی، ۱۳۵۲.
  • طبرسی، شیخ ابوعلی الفضل بن الحسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه‌ی حجت‌‌الاسلام علی کرمی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰.
  • طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ترجمه‌ی حبیب یغمایی، توس، ۱۳۵۶.
  • میبدی، رشیدالدین فضل الله. کشف الاسرار و عده الابرار،‌ ویرایش علی اصغر حکمت، انتشارات ‌امیرکبیر،‌۱۳۸۲.


وکیلی، شروین. اسطوره‌شناسی ایزدان ایرانی. نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۹۶-۸۹)


نوشته‌های مرتبط:

ایزدان باد میان‌رودانی

باد در اساطیر هندوایرانی

سیر تحول تاریخی وای

سیمای وای در اوستا و بازمانده‌ی آن در زبانزدهای پارسی دری

وای، ایزد میانجی

وای و ایزدان همانندش