خویشتن داری - سلطه: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «اصل انضباط: تعویق لذت به توانایی من برای کنترل خواست، و در نتیجه به امکانِ سا...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
اصل انضباط: تعویق لذت به توانایی من برای کنترل خواست، و در نتیجه به امکانِ سازماندهی هدفمندِ  
+
==='''اصل انضباط'''===
کردارها در مسیر زمان منتهی میشود. این قدرتِ چیرگی بر خواست و امکانِ تنظیمِ درونزاد آن را انضباط  
+
* [[تعویق لذت؛ راهبرد نظام انضباطی|تعویق لذت]] به توانایی من برای کنترل [[خواست]]، و در نتیجه به امکانِ سازماندهی هدفمندِ
مینامند. انضباط به دو شکل دیده میشود. من یا زیر تأثیر متغیرهایی بیرونی و عواملی سلطهگر خواستهای
+
کردارها در مسیر زمان منتهی میشود.
خود را سازماندهی و تنظیم میکند، و یا این کار را به شکلی خودجوش و بر اساس مرکز درونی خویش به  
+
* این قدرتِ [[چیرگی]] بر خواست و امکانِ تنظیمِ درونزاد آن را '''انضباط''' مینامند.  
انجام میرساند. در حالت اول انضباط را سلطه و در حالت دوم آن را خويشتنداری مینامیم.  
+
<br />
 سلطهگری: نیاز به زیستن در شرایطی امن و قابل پیشبینی، تنها با دست شستن از انتخابهای شخصی  
+
 
و حل کردن خود در زمینهی اجتماعی ممکن میشود. پس، سلطه برای حفظ پایداری جامعه و برآورده کردن  
+
انضباط به دو شکل دیده میشود.  
نیازهای همگانی ارزشی بیش از خویشتنداریِ خودمدارانه دارد.  
+
<br />
 تلهی ملکوس: من به ماشینی هنجارین در دست نهادهای هنجارساز تبدیل میشود که رفتارش توسط  
+
: '''الف)''' من یا زیر تأثیر متغیرهایی بیرونی و عواملی سلطه گر خواست های خود را سازماندهی و تنظیم میکند،  
قواعد آماری سطح اجتماعی تعیین میشود.  
+
<br />
راهبرد جمشید: من با بهره جستن از خویشتنداری کردار خود را به نظامی سازگار و خودساخته از  
+
: '''ب)‌''' یا این کار را به شکلی خودجوش و بر اساس مرکز درونی خویش به انجام میرساند.  
قواعد اخالقی و راهبردهای اجتماعی مجهز میسازد، بیآنکه این عناصر را به طور مستقیم و ناسنجیده از  
+
<br />
محیطش وامگیری کند.  
+
در حالت اول انضباط را '''سلطه''' و در حالت دوم آن را '''خويشتنداری''' مینامیم.  
Z تفاوت سلطه و خویشتنداری در چیست؟ کدام یک قدرت بیشتری را پدید میآورند؟ چرا به لحاظ  
+
 
آماری بیشتر مردم سلطهپذیرند نه خویشتندار؟  
+
 
O عناصر قدرت اجتماعی خویش را تحلیل کنید و ببینید سلطه در آن نقش مهمتری ایفا میکند یا  
+
==='''سلطه گری'''===
خویشتنداری؟ چطور میتوان با خویشتنداری قدرت و انضباطی نیرومندتر از سلطه را پدید آورد
+
* [[نیاز]] به زیستن در شرایطی امن و قابل پیشبینی، تنها با دست شستن از انتخاب های شخصی و حل کردن خود در زمینه ی اجتماعی ممکن میشود.
 +
* پس، سلطه برای حفظ پایداری جامعه و برآورده کردن نیازهای همگانی ارزشی بیش از خویشتنداریِ خودمدارانه دارد.  
 +
 
 +
 
 +
==='''[[تله]] ی [[ملکوس]]'''===
 +
من به ماشینی هنجارین در دست نهادهای هنجارساز تبدیل میشود که رفتارش توسط قواعد آماری [[سطح اجتماعی]] تعیین میشود.  
 +
 
 +
 
 +
==='''[[راهبرد]] [[جمشید]]'''===
 +
من با بهره جستن از خویشتنداری کردار خود را به نظامی سازگار و خودساخته از قواعد [[اخلاقی]] و راهبردهای اجتماعی مجهز میسازد، بی آنکه این عناصر را به طور مستقیم و ناسنجیده از محیطش وامگیری کند.  
 +
 
 +
 
 +
==='''پرسش'''===
 +
* تفاوت سلطه و خویشتنداری در چیست؟
 +
* کدام یک قدرت بیشتری را پدید میآورند؟
 +
* چرا به لحاظ آماری بیشتر مردم سلطه پذیرند نه خویشتندار؟  
 +
 
 +
 
 +
 
 +
==='''تمرین'''===
 +
* عناصر قدرت اجتماعی خویش را تحلیل کنید و ببینید سلطه در آن نقش مهمتری ایفا میکند یا خویشتنداری؟  
 +
* چطور میتوان با خویشتنداری قدرت و انضباطی نیرومندتر از سلطه را پدید آورد؟

نسخهٔ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۵۰

اصل انضباط

  • تعویق لذت به توانایی من برای کنترل خواست، و در نتیجه به امکانِ سازماندهی هدفمندِ

کردارها در مسیر زمان منتهی میشود.

  • این قدرتِ چیرگی بر خواست و امکانِ تنظیمِ درونزاد آن را انضباط مینامند.


انضباط به دو شکل دیده میشود.

الف) من یا زیر تأثیر متغیرهایی بیرونی و عواملی سلطه گر خواست های خود را سازماندهی و تنظیم میکند،


ب)‌ یا این کار را به شکلی خودجوش و بر اساس مرکز درونی خویش به انجام میرساند.


در حالت اول انضباط را سلطه و در حالت دوم آن را خويشتنداری مینامیم.


سلطه گری

  • نیاز به زیستن در شرایطی امن و قابل پیشبینی، تنها با دست شستن از انتخاب های شخصی و حل کردن خود در زمینه ی اجتماعی ممکن میشود.
  • پس، سلطه برای حفظ پایداری جامعه و برآورده کردن نیازهای همگانی ارزشی بیش از خویشتنداریِ خودمدارانه دارد.


تله ی ملکوس

من به ماشینی هنجارین در دست نهادهای هنجارساز تبدیل میشود که رفتارش توسط قواعد آماری سطح اجتماعی تعیین میشود.


راهبرد جمشید

من با بهره جستن از خویشتنداری کردار خود را به نظامی سازگار و خودساخته از قواعد اخلاقی و راهبردهای اجتماعی مجهز میسازد، بی آنکه این عناصر را به طور مستقیم و ناسنجیده از محیطش وامگیری کند.


پرسش

  • تفاوت سلطه و خویشتنداری در چیست؟
  • کدام یک قدرت بیشتری را پدید میآورند؟
  • چرا به لحاظ آماری بیشتر مردم سلطه پذیرند نه خویشتندار؟


تمرین

  • عناصر قدرت اجتماعی خویش را تحلیل کنید و ببینید سلطه در آن نقش مهمتری ایفا میکند یا خویشتنداری؟
  • چطور میتوان با خویشتنداری قدرت و انضباطی نیرومندتر از سلطه را پدید آورد؟