نیاز - ناز

محتویات

مجموعه ای از متغیرهای سطح اجتماعی (مانند پول، اعتبار، مشروعیت، نفوذ و ...)، برای رمزگذاری و تأمین قدرت تخصص یافته اند.
من در سطح اجتماعی این عوامل را به طور فعال جستوجو و طلب می کند.
غیاب هر یک از این متغیرها به نیازی منتهی میشود که من را در سطح اجتماعی برای کسب آن امر غایب برمی انگیزد.

نیاز

پویایى ویژه ی خود را دارد
نسبت به شرایط دگرگون می شود
به پردازش عصبى وابسته است
از این رو از نظر هستی شناسانه اصالتی ندارد
معمولا از ریشه اى زیستى برمی خیزد
در سطح بازنمایىِ خودآگاه معنا دار است
در پیوند با اصل ماند کنشی و هنجارهای اجتماعی محافظه کار است
در مسیر زمان دستخوش شاخه زایى می شود
از نوعی لایه بندى سلسله مراتبى برخوردار است
از اصل جبران پیروی می کند، یعنى در صورت ارضا نشدن نیازهاى سطح بالای این سلسله مراتب، رفتارها برای ارضای شدیدتر سطوح زیرین ــ و به ندرت فرازین ــ بسیج می شوند.

این برداشت که با ابراز بی نیازی از متغیرهای یادشده می توان آنها را به دست آورد.
این پیش فرض که شکلی از قواعد عادلانه برای توزیع قدرت وجود دارد که مستقل از تلاش افراد عمل میکند و در نهایت دیر یا زود غیابهای ملموس را رفع خواهد کرد.

نیاز امرى پایدار، ثابت، پست، حیوانى، تضعیف کننده، و متعارض با رشد و تعالى است و در میان افراد متفاوت ساختارى ساده، ایستا و یکدست دارد

من به جای جستجوی برنامه مند و به دست آوردن آنچه برای رفع نیازهایش می خواهد، وانمود می کند که آن نیاز از ابتدا وجود نداشته است و غیاب را به شکلی ذهنی و با تحریف واقعیت محو میسازد.
در نتیجه نیاز و محرومیت ناشی از آن باقی می ماند.
گاهی این تله به ارضاى نیازهاى نمادین شده توسط نمادهاى ارضاى نیاز منتهی می شود.

تشخیص دقیق و روشن نیاز، اعلام آن در صورت لزوم، و دستیابی به منابع ضروری برای رفع آن.
شناسایى، اولویت بندى و به رسمیت شناختن نیازها و برخورد هدفمند براى مدیریت و ارضاى آنها.

نیازهای پایه ی خود را روشن سازید و ببینید چه بخشی از آن را انکار می کنید و با الگوی ناز به آن پاسخ می دهید