بقا: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی « ''بقا (Survival) عبارت است از پايدارى مرز ميان سيستم و محيط، و تداوم ساختار و كارك...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
 
حل مشكل بقا، به دو دليل اولويت نخستِ سيستم است. نخست آن كه حل كردنِ آن پيش‌‏فرضِ حل همه‌‏ى مسئله‏‌هاى ديگر است، و دوم به اين دليل كه اين مشكل همواره وجود دارد.
 
حل مشكل بقا، به دو دليل اولويت نخستِ سيستم است. نخست آن كه حل كردنِ آن پيش‌‏فرضِ حل همه‌‏ى مسئله‏‌هاى ديگر است، و دوم به اين دليل كه اين مشكل همواره وجود دارد.
  
بخش‌هاى [[فضای حالت مجاز|مجاز]] و غيرمجازِ [[فضاى حالت]]، به بيانى، توسط كاركردهاى منتهى به بقا از هم تفكيك مى‏‌شوند. بخش‌هاى غيرمجاز معرف شرايط و موقعيت‌هایى هستند كه سيستم نمى‏‌تواند در آنها معماى بقا را حل كند. اما نقاط مجاز، شكلى از تداوم سيستم را تضمين مى‌‏كنند.  
+
بخش‌هاى [[فضای حالت مجاز|مجاز و غيرمجازِ]] [[فضاى حالت]]، به بيانى، توسط كاركردهاى منتهى به بقا از هم تفكيك مى‏‌شوند. بخش‌هاى غيرمجاز معرف شرايط و موقعيت‌هایى هستند كه سيستم نمى‏‌تواند در آنها معماى بقا را حل كند. اما نقاط مجاز، شكلى از تداوم سيستم را تضمين مى‌‏كنند.  
  
 
نقاط مناسب و غيرمناسبِ فضاى حالت، يعنى جذب كننده‏‌ها و نقاط گريز هم به همين ترتيب تعريف مى‌‏شوند. جايگاه‏‌هایى كه پايدارى و بقاى سيستم را بيشتر تضمين كند، سيستم را به خود جلب مى‌‏كند، و آن‌هایى كه باعث ناپايدارى‏‌اش شوند، آن را از خود مى‏‌رانند. سيستم در هر برش زمانى و مكانى، شرايطى را تجربه مى‌‏كند كه به صورت زمينه‌‏ى ناهموارِ فضاى حالتش قابل‏ تجسم است. پس با بخش‌هایى از فضاى حالت (يعنى موقعيتها و گزينه‏‌هایى رفتارى) روبروست كه او را جذب مى‏‌كنند يا از خود م‌ى‏رانند، و پايدارى درونى‏‌اش را زياد يا كم مى‏‌كنند. اينها كانون‌هایى هستند كه بسته به كفايت‌شان در حل مشكل بقا، از يكديگر تفكيك مى‏‌شوند، عمق مى‏‌يابند، و مسير [[خطراهه‌|خطراهه]] را تغيير مى‏‌دهند.
 
نقاط مناسب و غيرمناسبِ فضاى حالت، يعنى جذب كننده‏‌ها و نقاط گريز هم به همين ترتيب تعريف مى‌‏شوند. جايگاه‏‌هایى كه پايدارى و بقاى سيستم را بيشتر تضمين كند، سيستم را به خود جلب مى‌‏كند، و آن‌هایى كه باعث ناپايدارى‏‌اش شوند، آن را از خود مى‏‌رانند. سيستم در هر برش زمانى و مكانى، شرايطى را تجربه مى‌‏كند كه به صورت زمينه‌‏ى ناهموارِ فضاى حالتش قابل‏ تجسم است. پس با بخش‌هایى از فضاى حالت (يعنى موقعيتها و گزينه‏‌هایى رفتارى) روبروست كه او را جذب مى‏‌كنند يا از خود م‌ى‏رانند، و پايدارى درونى‏‌اش را زياد يا كم مى‏‌كنند. اينها كانون‌هایى هستند كه بسته به كفايت‌شان در حل مشكل بقا، از يكديگر تفكيك مى‏‌شوند، عمق مى‏‌يابند، و مسير [[خطراهه‌|خطراهه]] را تغيير مى‏‌دهند.
  
 
پس بقا عبارت است از پايدارى مرز ميان سيستم و محيط، و تداوم ساختار و كاركرد درونى سيستم و مسئله‏‌ى زيربنايى و هميشگىِ همه‏‌ى سيستم‏‌ها است و بخش‌هاى مجاز و غيرمجاز از فضاى حالت، و جايگاه جذب‏كننده‏‌ها بر مبناى ارتباطشان با حل اين مسئله تعريف مى‏‌شوند.
 
پس بقا عبارت است از پايدارى مرز ميان سيستم و محيط، و تداوم ساختار و كاركرد درونى سيستم و مسئله‏‌ى زيربنايى و هميشگىِ همه‏‌ى سيستم‏‌ها است و بخش‌هاى مجاز و غيرمجاز از فضاى حالت، و جايگاه جذب‏كننده‏‌ها بر مبناى ارتباطشان با حل اين مسئله تعريف مى‏‌شوند.

نسخهٔ ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۴۵


بقا (Survival) عبارت است از پايدارى مرز ميان سيستم و محيط، و تداوم ساختار و كاركرد درونى سيستم.

کتاب سیستم های پیچیده (ص: 97-98)



ساختار، سپرِ سيستم در برابر خطرِ هضم شدن در محيط است. محيطِ فراگير و بيكران، كه تا حد پيش‏بينى‏‌ناپذير بودن پيچيده است، همواره مرزهاى نفوذپذيرِ سيستم را به گسستگى و ويرانى تهديد مى‏‌كند. سيستم، با تفاوتِ ساختار درونى خويش با محيط تعريف مى‏‌شود، و با پنهان شدن در پشت مرزى متحرك و پويا هويت مى‏‌يابد. آنچه كه حضور سيستم را ممكن، و تعريف آن را معنادار مى‏‌كند، تمايزى است كه بين روابط ساختارى درون و بيرونِ آن وجود دارد، و كاركرد ويژه‏‌اى كه در بطن آن نهفته است.

زيربنايى‏‌ترينِ اين كاركردها، حفظ بقاست. همه‌‏ى سيستم‏ها، پيش از آن كه بخواهند كاركردى ديگر را برآورده كنند، بايد نخست "باشند". اين بودن، خود مسئله‏‌ايست كه بايد حل شود. بودن، همان تداوم مرزهاى سيستم با محيط است، و پايدارى تمايزى كه ميان ساختار درونى سيستم و قواعد محيط وجود دارد. عمر سيستمى كه نتواند اين كاركردِ اوليه را برآورده كند، آنقدر ادامه نخواهد يافت كه بتواند كاركردى افزوده بر اين را هم بر عهده بگيرد.

به اين ترتيب، بديهى‏‌ترين كاركردِ هر سيستم، بقاست.

حل مشكل بقا، به دو دليل اولويت نخستِ سيستم است. نخست آن كه حل كردنِ آن پيش‌‏فرضِ حل همه‌‏ى مسئله‏‌هاى ديگر است، و دوم به اين دليل كه اين مشكل همواره وجود دارد.

بخش‌هاى مجاز و غيرمجازِ فضاى حالت، به بيانى، توسط كاركردهاى منتهى به بقا از هم تفكيك مى‏‌شوند. بخش‌هاى غيرمجاز معرف شرايط و موقعيت‌هایى هستند كه سيستم نمى‏‌تواند در آنها معماى بقا را حل كند. اما نقاط مجاز، شكلى از تداوم سيستم را تضمين مى‌‏كنند.

نقاط مناسب و غيرمناسبِ فضاى حالت، يعنى جذب كننده‏‌ها و نقاط گريز هم به همين ترتيب تعريف مى‌‏شوند. جايگاه‏‌هایى كه پايدارى و بقاى سيستم را بيشتر تضمين كند، سيستم را به خود جلب مى‌‏كند، و آن‌هایى كه باعث ناپايدارى‏‌اش شوند، آن را از خود مى‏‌رانند. سيستم در هر برش زمانى و مكانى، شرايطى را تجربه مى‌‏كند كه به صورت زمينه‌‏ى ناهموارِ فضاى حالتش قابل‏ تجسم است. پس با بخش‌هایى از فضاى حالت (يعنى موقعيتها و گزينه‏‌هایى رفتارى) روبروست كه او را جذب مى‏‌كنند يا از خود م‌ى‏رانند، و پايدارى درونى‏‌اش را زياد يا كم مى‏‌كنند. اينها كانون‌هایى هستند كه بسته به كفايت‌شان در حل مشكل بقا، از يكديگر تفكيك مى‏‌شوند، عمق مى‏‌يابند، و مسير خطراهه را تغيير مى‏‌دهند.

پس بقا عبارت است از پايدارى مرز ميان سيستم و محيط، و تداوم ساختار و كاركرد درونى سيستم و مسئله‏‌ى زيربنايى و هميشگىِ همه‏‌ى سيستم‏‌ها است و بخش‌هاى مجاز و غيرمجاز از فضاى حالت، و جايگاه جذب‏كننده‏‌ها بر مبناى ارتباطشان با حل اين مسئله تعريف مى‏‌شوند.