بودن - شدن: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
'''کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی):'''
+
==='''کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی):'''===
<br />
+
* [[زمان- مکان]]
[[زمان- مکان]]
+
* [[بود- نمود]]
<br />
+
* [[ایستایی ـ پویایی]]
[[بود- نمود]]
+
<br />
+
[[چیز -رخداد]]
+
<br />
+
[[ایستایی ـ پویایی]]
+
  
  

نسخهٔ ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۴

کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی):


اصل مهروند:

  • هستی امری پویا و دگرگونشونده است و این پویایی همیشگی آن را «شدن» می نامیم.
  • یعنی تحرک و تغییرِ دایمیِ «نمود» پژواک سرشت «بود» است.
  • هر آنچه در تورِ شناخت گرفتار می آید، بخشی از این پویایی فراگیر و بیکرانه ی هستی است که در زمان- مکان ی کرانمند محصور شده و همچون یک نمودِ مجزا و تفکیکپذیر از زمینه اش، قالب میخورد.
  • این روند با چشمپوشی از پویایی همیشگی هستنده ها و فروکاستنِ «شدن» به امری ثابت و منجمد ممکن می شود، و می توانیم با «بودن» توصیفش کنیم.
  • به این ترتیب، روند شناخت هنجارین که از نوسان میان بود و نمود برمی خیزد، عبارت است از تحویل کردنِ شدنی ها به بودنی ها.


  • «بودن»، به خاطر تأکید بر سویه ی ایستایی، با چیزها و «شدن»، به خاطر پیوندش با پویایی، با رخدادها ارتباط برقرار می کند.
  • به همین ترتیب، بودن با مکان و شدن با زمان پیوند می یابد.


چیزوارگی:

نادیده انگاشتنِ سیر «جاویدانِ شدن» به ثابت و مستقر و ایستا نمودنِ هستنده ها منتهی میشود. در نتیجه، منِ شناسنده می پذیرد که هستنده ها اموری ایستا و پایدار و ثابت اند که با هم ارتباطی از نوعِ «کنار هم بودن» را برقرار می کنند، و نه «با یکدیگر شدن» را.


تله ی اپوش:

  • نادیده انگاشتنِ شدن و تمرکز بر بودن به ایستا پنداشتنِ هستی منجر میشود. در نتیجه، منِ شناسنده در مورد خویشتن نیز تلقی مشابهی پیدا می کند و مدیریت خویش را به گزینش شیوه های متفاوت «بودن» محدود می سازد و از «شدن» چشم می پوشد.
  • این تله به ماندِ کنشی منتهی میشود و پویایی و سیال بودن «من» را مهار می سازد.



راهبرد تیشتر:

  • حفظ تعادل میان بودن و شدن، نگریستن به نمودها به مثابه روندهایی از شدن، که در برشهای کرانمند و خودساخته ای از زمان ـ مکان به چیزهایی با بودن های خاص و ایستا تبدیل شده اند.
  • پذیرش و مدیریت خویشتن همچون هستندهای چابک و دگرگون شونده و در حال شدن.



پرسش

  • آیا علومی که به سویه های شدن و بودن میپردازند با هم تفاوت دارند؟
  • آیا میتوان بر مبنای «شدن» فنآوری درست کرد؟
  • چارچوبهای فلسفی متکی بر بودن و شدن چه تفاوتهای بنیادینی با هم دارند؟
  • آیا میتوان زیربنایی عصبشناختی را برای ظهور «ترجیح بودن بر شدن» سراغ کرد؟



تمرین

  • هستنده هایی را که در زندگی روزمره تان تشخیص می دهید، بر مبنای آنچه بودند و آنچه شدند، رده بندی کنید.
  • آیا ضرباهنگ «شدن» در برخی سریعتر از باقی می نماید؟
  • آیا میتوان بودن را همان شدن دانست که سرعتی اندک دارد؟
  • ویژگیهایی را در خود تفکیک کنید که به شدن و یا به بودن شما مربوط می شود.
9.JPG