درست ـ نادرست: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(تقديس حقیقت)
سطر ۱۰: سطر ۱۰:
 
:باور به اینکه حقیقت به امری عینی و واقعی و بیرونی ارجاع میدهد و بنابراین نظام شناختی ما بازگوکننده و منعکس کننده ی واقعیتی مطلق و تغییرناپذیر است.  
 
:باور به اینکه حقیقت به امری عینی و واقعی و بیرونی ارجاع میدهد و بنابراین نظام شناختی ما بازگوکننده و منعکس کننده ی واقعیتی مطلق و تغییرناپذیر است.  
 
:ایمان به اینکه حقیقت پیوندی دایمی و ناشکستنی و استوار با قطبِ درستی/ راستی/ روایی (در برابر نادرستی/ اشتباه/ خطا) برقرار میکند.
 
:ایمان به اینکه حقیقت پیوندی دایمی و ناشکستنی و استوار با قطبِ درستی/ راستی/ روایی (در برابر نادرستی/ اشتباه/ خطا) برقرار میکند.
 +
  
 
==='''طرد حقیقت'''===  
 
==='''طرد حقیقت'''===  

نسخهٔ ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۵۹

دانا ـ نادان ، راست ـ دروغ ، نیک ـ بد ، زشت ـ زیبا

اصل حقیقت

ارتباط میان من و جهان به زایش حقیقت منتهی می شود. حقیقت پیکره ای از منش ها و ساختار ی از مفاهیم و روابط میانشان است که بازنمایی زیستجهان را به صورت مجموعه ای قانونمند، شفاف و منظم از رخدادها و چیزها ممکن میسازد.
حقیقت برسازنده ی ساختارهای شناختی اصلی آدمیان ــ مانند علم، دستگاه های دانایی، و فنآوری ــ است و بر محور جمِ درست/ نادرست سازمان یافته است.
نظام حقیقت بر مبنای ارزیابی ارتباط گزاره ها و مفاهیم با حقیقت بیرونی شکل گرفته است و عناصر پایه ی مورد ارزیابی اش مفاهیم و گزاره هایی هستند که در ارتباطشان با حقیقت بیرونی و کارآمدیِ فنآورانه سنجیده می شوند.


تقديس حقیقت

باور به اینکه حقیقت به امری عینی و واقعی و بیرونی ارجاع میدهد و بنابراین نظام شناختی ما بازگوکننده و منعکس کننده ی واقعیتی مطلق و تغییرناپذیر است.
ایمان به اینکه حقیقت پیوندی دایمی و ناشکستنی و استوار با قطبِ درستی/ راستی/ روایی (در برابر نادرستی/ اشتباه/ خطا) برقرار میکند.


طرد حقیقت

تأکید بر ناکامی های محلی و موضعی نظام شناختی برای پاسخگویی به پرسشهای غایی، و باور به این که کل دستگاه حقیقت امری دروغین و ناکارآمد و فریب آمیز است. ناامیدی از اینکه نظام شناختی بتواند هیچ چیزی در مورد واقعیت بیرونی هستی به ما بگوید.


تله ی تعصب

باور به تقدیس حقیقت به مقاومت در برابر بازبینی آرا و اندیشه ها، گریز از تنشهای معنایی و چسبیدن به گزاره های راست پنداشته شده منتهی میشود. نظام حقیقت به امری فرارونده و نقدناپذیر و بنابراین ایستا و راکد و تغییرناپذیر تبدیل میشود که از سازگاری با پویایی طبیعی مهروند عاجز است


تله ی سردرگمی

باور به طرد حقیقت به استفاده نکردن از دستگاههای شناختی و پایبند نبودن به حقیقت های در دسترس منتهی میشود. از این رو، من از بازنمایی جهان خارج و رفتارِ درست در برابر آن باز میماند و میکوشد تا با تکرار نسبی بودن حقیقت و تأکید افراطی بر ساختگی بودن نظام های شناختی، ناکامی خود در تسلط بر آنها و بهره مندی از آن را توجیه کند.


راهبرد چیستا

بهره جوییِ تمام و کمال از نظام دانایی و استفاده ی همه جانبه از نظامهای شناختی، بدون فراموش کردن نسبیت و تکاملی بودن محتوای آن. پایبندی به حقیقت همچون امری آفریده ی خویشتن اما ضروری و ارزشمند که در هر لحظه نزدیکترین تخمین از هستی بیرونی را به دست میدهد. ایستادن در میانه ی دو طیف متعصب و سردرگم، و حفظ چابکی و چالاکی دستگاه شناختی، در عینِ استوار ساختن

موضع و موقعیت خویش در اندرون آن.


پرسش

  • چرا رویکرد »«طرد حقیقت» همواره در تاریخ اندیشه به صورت آرا و نظریاتی حاشیه ای وجود داشته و هیچ فنآوری، دستگاه نظری یا چارچوب فکری منظمی را پدید نیاورده است؟
  • چرا تمام نظریه ها و آرا در نهایت در سیر تکامل اجتماعی خود به سوی تعصب گرایش می یابند؟
  • شیوه ی اتصال نظام های شناختی و منش های حامل آنها با جمِ «معنا ـ پوچی» چیست؟
  • آیا میتوان تکامل و دگرگونی نظامهای علمی و شناختی را با تحلیل منشها و پویایی معنای حمل شده توسطشان توجیه کرد؟
  • حقیقت چه ارتباطی با قدرت، لذت و بقا برقرار میکند؟


تمرین

  • دستگاه شناختی خودتان را صورتبندی و تصریح کنید. یعنی گزاره های مرکزی و اصول موضوعه و عناصر حاشیه ای آن را استخراج کرده و شیوه ی چفت و بست شدنشان به هم را تشخیص دهید.
  • آیا در نظام حقیقتی که بدان باور دارید ناسازه و تعارض منطقی می بینید؟