كالبدشناسى منش: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۴: | سطر ۱۴: | ||
[[حوزه های کلان ابرمنشها]] | [[حوزه های کلان ابرمنشها]] | ||
+ | |||
+ | [[تاثیرات متقابل منشها بر بخت تکثیر یکدیگر]] | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
رقابت منشها تنها در شرايطى ممكن است كه معناى مورد نظر با | رقابت منشها تنها در شرايطى ممكن است كه معناى مورد نظر با | ||
زبانى مشابه بيان شده باشد. به اين ترتيب مىتوان زبان را به عنوان معيار | زبانى مشابه بيان شده باشد. به اين ترتيب مىتوان زبان را به عنوان معيار |
نسخهٔ ۱۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۰۱
منشها هم مثل هر سيستم همانندساز و خودزاينده ى ديگرى، در مسير تكامل خود سلسله مراتبى از پيچيدگى را در درون خود ايجاد مى كنند. يكى از راه هاى دستيابى به دركى دقيقتر از مفهوم منش و عناصر سازنده ى آن، بررسى همين سطوح پياپىِ سلسله مراتب است؛ سطوحى كه از برهم نهاده شدنشان ساخت پيازگونه ى منش پديد مىآيد.
نمادها، خرد ترین واحد حمل معنا
مغز؛ پیچیده ترین چیز شناخته شده در هستی
تاثیرات متقابل منشها بر بخت تکثیر یکدیگر
رقابت منشها تنها در شرايطى ممكن است كه معناى مورد نظر با
زبانى مشابه بيان شده باشد. به اين ترتيب مىتوان زبان را به عنوان معيار
تفكيک سيستمهاى فرهنگى از هم در نظر گرفت. پس يک فرهنگ خاص،
سيستمى كالن و بسيار بغرنج است كه همواره در حال تبادل معنا با
فرهنگهاى ديگر است، اما تنها از راه جذب و هضم و درونى كردن معانى
بيگانه و ترجمه كردنش به زبان خود، امكان اندركنش با آنها را پيدا
مىكند. اين وابستگى مفهوم مرزبندى فرهنگها با زبان را نخستين بار
انديشمندان آلمانى در قرن هجدهم ميالدى عنوان كردند. در آن هنگام به
زبان همچون نظامى استعاليى فرارونده براى انديشيدن نگاه میشد. ناگفته
پيداست كه ديدگاه سيستمی پيشنهادشده در اين متن در اين پيشداشت
سهيم نيست. هر چند مرزِ ميان قلمروهاي فرهنگیِ گوناگون ماهيتی زبانى