جهان بینی - داستان - وجدان: تفاوت بین نسخهها
از ویکی زروان
(صفحهای جدید حاوی «==='''اصل روايت'''=== * من نظم حاکم بر کلیت هستی را در قالب روایتی زبانی شده درک ...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
==='''اصل روايت'''=== | ==='''اصل روايت'''=== | ||
− | * من نظم حاکم بر کلیت هستی را در قالب روایتی [[زبانی شده]] درک میکند که در هریک از قلمروهای [[زیست جهان]] به شکلی ویژه نوشته میشود. | + | * من نظم حاکم بر کلیت هستی را در قالب روایتی [[زبان|زبانی شده]] درک میکند که در هریک از قلمروهای [[زیستجهان= من ـ دیگری - جهان|زیست جهان]] به شکلی ویژه نوشته میشود. |
* روایتی که جهان را [[بازنمایی]] میکند و نظم [[چیز]]ها و توالی [[رخداد]]های آن را فهمیدنی میسازد، '''جهانبینی''' نام دارد. این روایتی است که مفاهیمی مانند طبیعت، خداوند، ماده و دانش تجربی را در بر میگیرد. | * روایتی که جهان را [[بازنمایی]] میکند و نظم [[چیز]]ها و توالی [[رخداد]]های آن را فهمیدنی میسازد، '''جهانبینی''' نام دارد. این روایتی است که مفاهیمی مانند طبیعت، خداوند، ماده و دانش تجربی را در بر میگیرد. | ||
− | * جهانبینی بر اساس [[حقیقت]] سازماندهی میشود و معیارهای شناختی بر آن حاکم هستند. روایتی که [[دیگری]] را بازنمایی میکند، '''وجدان''' خوانده میشود و جایگاه من و دیگری، وظیفه و مسؤولیت هر یک در قبال دیگری، و ماهیت انسان را تعیین میکند. این روایت ماهیتی [[اخلاقی]] دارد و بر اساس [[نیکی]] سازمان مییابد. | + | * جهانبینی بر اساس [[درست ـ نادرست|حقیقت]] سازماندهی میشود و معیارهای شناختی بر آن حاکم هستند. روایتی که [[دیگری]] را بازنمایی میکند، '''وجدان''' خوانده میشود و جایگاه من و دیگری، وظیفه و [[مسئولیت - ماموریت|مسؤولیت]] هر یک در قبال دیگری، و ماهیت انسان را تعیین میکند. این روایت ماهیتی [[دانایی ـ هنر -اخلاق|اخلاقی]] دارد و بر اساس [[نیک ـ بد|نیکی]] سازمان مییابد. |
* روایتی که به من مربوط میشود، '''داستان''' خوانده میشود و [[سرگذشت و سرنوشت]] من را در بر میگیرد. این روایت بافتی زیبایی شناسانه دارد. | * روایتی که به من مربوط میشود، '''داستان''' خوانده میشود و [[سرگذشت و سرنوشت]] من را در بر میگیرد. این روایت بافتی زیبایی شناسانه دارد. | ||
==='''پیروی از روايت'''=== | ==='''پیروی از روايت'''=== | ||
− | * روایت های سه | + | * روایت های سه گانه ی یادشده به عنوان حقایقی تردیدناپذیر و قطعی در نظر گرفته میشوند. در نتیجه، سه عرصه ی هستی شناسانه ی [[من ـ دیگری ـ جهان]] به متنِ سه پاره ی '''داستان ـ وجدان ـ جهانبینی''' فرو کاسته میشود. |
* در نتیجه ارتباط [[من]] و [[هستی]] قطع میشود و روایتها جایگزین ارتباط مستقیم من با هستنده ها میشود. | * در نتیجه ارتباط [[من]] و [[هستی]] قطع میشود و روایتها جایگزین ارتباط مستقیم من با هستنده ها میشود. | ||
==='''[[تله]] ی متن'''=== | ==='''[[تله]] ی متن'''=== | ||
− | : من به متنی تبدیل میشود و نمادها و نشانگان زبانی جایگزین روندها و رخدادهای واقعیِ برسازنده اش میشود. | + | : من به متنی تبدیل میشود و نمادها و نشانگان زبانی جایگزین روندها و [[واقعیت|رخدادهای واقعیِ]] برسازنده اش میشود. |
نسخهٔ ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۲۶
اصل روايت
- من نظم حاکم بر کلیت هستی را در قالب روایتی زبانی شده درک میکند که در هریک از قلمروهای زیست جهان به شکلی ویژه نوشته میشود.
- روایتی که جهان را بازنمایی میکند و نظم چیزها و توالی رخدادهای آن را فهمیدنی میسازد، جهانبینی نام دارد. این روایتی است که مفاهیمی مانند طبیعت، خداوند، ماده و دانش تجربی را در بر میگیرد.
- جهانبینی بر اساس حقیقت سازماندهی میشود و معیارهای شناختی بر آن حاکم هستند. روایتی که دیگری را بازنمایی میکند، وجدان خوانده میشود و جایگاه من و دیگری، وظیفه و مسؤولیت هر یک در قبال دیگری، و ماهیت انسان را تعیین میکند. این روایت ماهیتی اخلاقی دارد و بر اساس نیکی سازمان مییابد.
- روایتی که به من مربوط میشود، داستان خوانده میشود و سرگذشت و سرنوشت من را در بر میگیرد. این روایت بافتی زیبایی شناسانه دارد.
پیروی از روايت
- روایت های سه گانه ی یادشده به عنوان حقایقی تردیدناپذیر و قطعی در نظر گرفته میشوند. در نتیجه، سه عرصه ی هستی شناسانه ی من ـ دیگری ـ جهان به متنِ سه پاره ی داستان ـ وجدان ـ جهانبینی فرو کاسته میشود.
- در نتیجه ارتباط من و هستی قطع میشود و روایتها جایگزین ارتباط مستقیم من با هستنده ها میشود.
تله ی متن
- من به متنی تبدیل میشود و نمادها و نشانگان زبانی جایگزین روندها و رخدادهای واقعیِ برسازنده اش میشود.
راهبرد سروش
- من برای فهم هستی به روایت های سه گانه ی یاد شده نیاز دارد. اما من نویسنده ی این روایت است و آن را تعیین میکند، به جای آن که توسط آن تعیین شود.
پرسش
- سه روایت یادشده چطور به هم متصل میشوند؟
- آیا در حالت هنجارین تعارضی میان محتوای جهانبینی، داستان و وجدان وجود دارد؟
- معیارها و متغیرهای حاکم بر روایی و کارآیی هر یک از این روایتها چیست؟
- آیا این معیارها با هم آشتی پذیر هستند؟
تمرین
- ساخت اصلی سه روایت بنیادین خود را تعیین کنید و شکاف های معنایی و ناسازگاری های اصلی را در میانشان تشخیص دهید.