میدان - هنگامه - آوردگاه: تفاوت بین نسخهها
(←توهم جدال) |
|||
سطر ۱۹: | سطر ۱۹: | ||
− | ===توهم جدال=== | + | ==='''توهم جدال'''=== |
− | جنگیدن با کشمکش با دیگری و جهان اشتباه گرفته میشود. در نتیجه، من به جای | + | جنگیدن با [[کشمکش - همکاری|کشمکش]] با [[دیگری]] و [[جهان]] اشتباه گرفته میشود. |
− | آفریدن سپهری دگرگونساز در پیرامون خود، و جذبِ | + | در نتیجه، من به جای آفریدن سپهری دگرگونساز در پیرامون خود، و جذبِ [[چیز]]ها و [[رخداد]]ها و در آغوش کشیدن [[من و دیگری و جهان]]، به محصور کردن و جداسازی و طرد آنها روی میآورد. |
− | و | + | |
− | + | ||
+ | |||
+ | ===تله ی ترومان=== | ||
+ | من به جای چیرگی بر هستی، میکوشد تا بر دیگری یا جهان غلبه کند. | ||
راهبرد آذر: فرو کشیدن و یکی شدن با هستی، به شکلی که فرشگردسازی به نوسازی همزمان من و | راهبرد آذر: فرو کشیدن و یکی شدن با هستی، به شکلی که فرشگردسازی به نوسازی همزمان من و | ||
دیگری و جهان منتهی شود. در مورد میدان، گسترش میدان، به معنای هنجارزدایی از آن، بازبینی و بازسازی- | دیگری و جهان منتهی شود. در مورد میدان، گسترش میدان، به معنای هنجارزدایی از آن، بازبینی و بازسازی- |
نسخهٔ ۴ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۱۴
اصل جنگیدن
جنگجو در آن هنگام که
مرکزگزینی کند (یعنی آرمانی روشن و مرکزی استوار داشته باشد)
مرزبندی کند (یعنی قلمروی من، دیگری و جهان را به شکلی درونزاد از هم متمایز سازد)
و به جنگیدن روی آورد (یعنی کنش هایش را همگرا و یگانه سازد و هستی را دگرگون سازد)
در پیرامون خود سپهری ویژه پدید خواهد آورد که زمان ـ مکانِ بیکرانه خوانده میشود.
این سپهرِ ناب، فضایی است که دگرگونی هستی در آن صورت میپذیرد. سه پاره ی آن در زیستجهان به صورت میدان (در قلمروی دیگری)، هنگامه (در قلمروی من) و آوردگاه (در قلمروی جهان) تبلور مییابد.
توهم جدال
جنگیدن با کشمکش با دیگری و جهان اشتباه گرفته میشود. در نتیجه، من به جای آفریدن سپهری دگرگونساز در پیرامون خود، و جذبِ چیزها و رخدادها و در آغوش کشیدن من و دیگری و جهان، به محصور کردن و جداسازی و طرد آنها روی میآورد.
تله ی ترومان
من به جای چیرگی بر هستی، میکوشد تا بر دیگری یا جهان غلبه کند. راهبرد آذر: فرو کشیدن و یکی شدن با هستی، به شکلی که فرشگردسازی به نوسازی همزمان من و دیگری و جهان منتهی شود. در مورد میدان، گسترش میدان، به معنای هنجارزدایی از آن، بازبینی و بازسازی- اش، و توسعه دادنش است. گسترش میدان با کمک سه فن ممکن است: مرزشکنی: عبارت است از شناسایی مرزهایی که کرانههای میدان را رمزگذاری میکنند، و عبور از آنها. این کار تنها با آشناییزدایی از روابط روزانه و مرسوم ممکن میشود پیمودن: عبارت است از شریک شدن در میدان دیگری، و افزودن میدانهای دیگریهای مقیم میدان، به میدان خویش، این کار تنها با حضور یافتن در میدان ایشان ممکن میشود. پريدن: عبارت است از گسستن از بخشی آشنا از میدان و جهیدن به بخشی همسایه از آن که تا به حال تجربه نشده است. گسترش میدان چند قاعده دارد: الف( نباید در شرایطی که امکان کاهش جدی قلبم وجود دارد دست به گسترش میدان زد. ب( گسترش میدان تنها در شرایطی مجاز است که بازیهایی برنده ـ برنده پیشبرندهی مرز میدان باشند. سایر بازیها، در نهایت، به چروکیدگی میدان منتهی میشوند، حتی اگر در ابتدا خالف آن بنمایند. پ( باید تنها در شرایطی دست به گسترش میدان زد که رفتار »من« با راهبری نظام اخالقی درونی خویش تعیین شود. شرایطی که من بر خود تسلط ندارد برای گسترش میدان مناسب نیستند. Z چرا دستگاه واژگان و نظام نمادگذاری زبانی برای توصیف آنچه جنگجو میکند تا این پایه ناکارآمد است؟ O میدان، آوردگاه و هنگامه بیافرینید