حس - فهم: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(تمرین)
(اصل ادراک)
سطر ۲: سطر ۲:
 
* [[دستگاه شناسنده]] ورودی های خود را از مجرای گیرنده های حسی دریافت میکند و با سازماندهی، طبقه بندی، و [[پردازش اطلاعات|پردازش]] این داده ها تصویری از [[هستی]] را بازآفرینی میکند.  
 
* [[دستگاه شناسنده]] ورودی های خود را از مجرای گیرنده های حسی دریافت میکند و با سازماندهی، طبقه بندی، و [[پردازش اطلاعات|پردازش]] این داده ها تصویری از [[هستی]] را بازآفرینی میکند.  
 
* داده های خامی که از مجرای گیرنده هایی مانند چشم و گوش دریافت میشوند، شناخت حسی را ممکن می سازند.  
 
* داده های خامی که از مجرای گیرنده هایی مانند چشم و گوش دریافت میشوند، شناخت حسی را ممکن می سازند.  
* داده های برخاسته از [[پردازش اطلاعات|پردازش]]این ادراکهای حسی، مفاهیم را بر میسازند و خوشه های همبسته از محرکهای حسی را به مفاهیم بدل میسازند.  
+
* داده های برخاسته از [[پردازش اطلاعات|پردازش]] این ادراکهای حسی، مفاهیم را بر میسازند و خوشه های همبسته از محرکهای حسی را به مفاهیم بدل میسازند.  
 
* دروندادِ دستگاه شناسنده از این حسها و مفهوم ها تشکیل یافته است.
 
* دروندادِ دستگاه شناسنده از این حسها و مفهوم ها تشکیل یافته است.
+
<br />
 
+
<br />
  
 
==='''واقعگرايی/ ذهنگرايی خام'''===  
 
==='''واقعگرايی/ ذهنگرايی خام'''===  

نسخهٔ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۴۸

اصل ادراک

  • دستگاه شناسنده ورودی های خود را از مجرای گیرنده های حسی دریافت میکند و با سازماندهی، طبقه بندی، و پردازش این داده ها تصویری از هستی را بازآفرینی میکند.
  • داده های خامی که از مجرای گیرنده هایی مانند چشم و گوش دریافت میشوند، شناخت حسی را ممکن می سازند.
  • داده های برخاسته از پردازش این ادراکهای حسی، مفاهیم را بر میسازند و خوشه های همبسته از محرکهای حسی را به مفاهیم بدل میسازند.
  • دروندادِ دستگاه شناسنده از این حسها و مفهوم ها تشکیل یافته است.



واقعگرايی/ ذهنگرايی خام

باور به یکی از این دو قطبِ افراطی: دستگاه شناسنده ی ما تصویری واقعی و منطبق با هستیِ بیرونی را پدید می آورد، به اصیل و واقعی پنداشتنِ داده های حسی یا محتوای مفاهیم منتهی میشود، یا آن که این دستگاه تصویری ساختگی و توهم آمیز و کامالا برکنده شده از واقعیت بیرونی را تولید میکند.


تله ی اَکومن

  • این فرض که ارزش و اهمیتِ شناسایی آن است که با واقعیت بیرونی تطابقی کامل دارد و انعکاسی درست و دقیق از ذات هستی محسوب میشود، به ستایش حسِ خام و خوار شمردنِ دستاوردهای فهم می انجامد.
  • دستگاه شناسنده با این فرض که پردازش درونیِ منتهی به فهم نوعی تحریف و انحراف از حسِ خالص و اصیل است، کارکردِ آن را مورد بی توجهی قرار داده و سازوکارهایش را فلج می سازد.


راهبرد بهمن

  • تأکید بر ارزش و اهمیت فهم در روند شناسایی، بدون نادیده انگاشتن اهمیت داده های حسی که ماده ی خام این پردازش را فراهم می آورند.
  • پذیرش این که داده های حسی و مفاهیم در یک پایه توسط دستگاه شناسنده پدید می آیند، و درک این که ما دامنه ای انتخاب شده، کوچک و محدود از کلیت محرکهای حسی را دریافت میکنیم و برای استخراج مفاهیم، پردازشی خاص، ساده سازنده و تقریبی را بر آن تحمیل میکنیم، به فروتنی در حوزه ی شناخت و قبولِ ناهمگونیِ شناسایی و امر شناخته شده منتهی میشود.


تله ی دروغ

  • ارج نهادن بیش از حد بر فهم، باعث میشود حس امری موهوم و سبک و بی مایه پنداشته شود.
  • بنابراین در مواردی که نتایج فهم مدارانه با شواهد آشکارِ حسی در تعارض قرار می گیرند، داده های ملموس نادیده انگاشته میشوند و تصورات ذهنی فرد جایگزین آنها میشود.


راهبرد اَشَه

  • تأکید بر اهمیت داده های حسی، که تنها دروازه ی اتصال دستگاه شناسنده به هستیِ بیرونی است.
  • توجه به ارزش داده های خام حسی برای تصحیح و بازبینی دستاوردهای ناشی از فهم، بدون نادیده انگاشتنِ احتمال خطا در حس، و محدودیتهای ذاتیِ حاکم بر آن.


پرسش

  • دامنه ی ادراک حسی در مورد حواس اصلی کدام است؟
  • چرا هریک از حواس بر این محدوده ی خاص تنظیم و متمرکز شده اند؟
  • آیا سپهر حس در آدمی و سایر جانوران قابل مقایسه است؟
  • محتوای فهم و الگوی پردازش است که داده های حسی را تعیین میکند یا برعکس؟
  • آیا میتوان هر دو این برداشت های فروکاهنده ی حس به فهم یا برعکس را مردود دانست؟
  • چه پیشنهادی قدرت رقابت با این دو حالت را دارد؟


تمرین

  • ساده ترین و بدیهی ترین چیزی را که بیرون از خودتان می شناسید در نظر بگیرید، داده های حسی و محتوای فهمِ تنیده شده در آن را از هم تفکیک کنید.
  • در مورد شناخت خودتان حس و فهم چگونه با هم پیوند میخورند
57.JPG