بازنمایی خویشتن در انسان و سایر جانوران: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «در آثار تمام اندیشمندانِ کنجکاو در مورد کارکردهای زبانی، توجهی نسبت به ارتب...» ایجاد کرد)
 
 
سطر ۱: سطر ۱:
در آثار تمام اندیشمندانِ کنجکاو در مورد کارکردهای زبانی، توجهی نسبت به ارتباط میان زبان و [[بازنمایی]] به چشم میخورد. '''بازنمایی''' عبارت است از انعکاس تصویری از جهان پیرامون [[سیستم]] در درون آن، یا همان برداشتی که در درون سیستم نسبت به محیط پدید میآید.  
+
====بازنمایی====
 +
* در آثار تمام اندیشمندانِ کنجکاو در مورد کارکردهای زبانی، توجهی نسبت به ارتباط میان زبان و [[بازنمایی]] به چشم میخورد.  
 +
*‌ بازنمایی عبارت است از انعکاس تصویری از جهان پیرامون [[سیستم]] در درون آن، یا همان برداشتی که در درون سیستم نسبت به محیط پدید میآید.
 +
* میلیکان که از فیلسوفان زبانِ تکاملگراست، در کتاب مشهور خود روانشناسی ملکه ی سپید، بازنمایی در جانوران و انسان را با هم مقایسه کرده است. از دید او بازنمایی در جانوران تفاوتهایی بنیادین با بازنماییِ ذهنِ انسان دارد و از این روست که [[زبان طبیعی]] تنها در آدمیان دیده میشود.
 +
* فهرستی که میلیکان از تفاوت میان بازنماییِ انسانی و جانوری استخراج کرده، به کارِ تحلیلِ بیشترِ مفهوم بازنمایی و ارتباط آن با ساختارهای زبانی می آید.  
 
<br />
 
<br />
میلیکان که از فیلسوفان زبانِ تکاملگراست، در کتاب مشهور خود روانشناسی ملکه ی سپید، بازنمایی در جانوران و انسان را با هم مقایسه کرده است. از دید او بازنمایی در جانوران تفاوتهایی بنیادین با بازنماییِ ذهنِ انسان دارد و از این روست که [[زبان طبیعی]] تنها در آدمیان دیده میشود.
 
<br />
 
فهرستی که میلیکان از تفاوت میان بازنماییِ انسانی و جانوری استخراج کرده، به کارِ تحلیلِ بیشترِ مفهوم بازنمایی و ارتباط آن با ساختارهای زبانی می آید. از دیدِ میلیکان، نخستین و مهمترین تمایز میان بازنمایی جانوری و انسانی آن است که در جانوران، بازنماییِ خویشتن، یعنی تصویری که در سیستمِ پردازنده ی عصبیِ موجود از خودش تشکیل میشود، همواره در زمان و مکانِ ِدم دستی محصور شده و به [[اکنون]] و اینجا وابسته است. به عبارت دیگر، جانوران خویشتن را تنها در قالبی که در همان لحظه مشغولِ تجربه کردناش هستند، متصور میشوند. از اینرو، بازنمایی «خود» که شالوده ی اصلی پیدایش «[[خودآگاهی]]» در آدمیان است، در جانوران وضعیتی محدود و موضعی دارد. جانوران تنهااکنون و اینجای خود را درک می کنند و خویشتن را در این برش از زمان و مکان مجسم می سازند. این در حالی است که در آدمیان به دلیل [[رمزگذاری]] مفاهیم و پیدایش رمزگانی مانند زبان، این امکان وجود دارد که بازنمایی ای
 
مستقل از اکنون و اینجا انجام پذیرد. به این ترتیب که «من» می تواند تصویر ذهنی از خود را چنان در قالب زبان صورتبندی کند که ربطی به شرایط اکنون و اینجا، و زمان و مکانِ دمدستی اش نداشته باشد.
 
 
<br />
 
<br />
  
از همینجا برمیآید که بازنمایی در جانوران تفاوت عمدهی دیگری با وضعیت انسانی دارد و آنهم اینکه '''محتوای امری و اِخباریِ''' این بازنمایی در جانوران یگانه و تمایزناپذیر است. این در حالی است که در آدمیان به دلیل شکافی که میان اکنون و اینجا با بازنماییِ نشانه مدارانه رخ نموده، این امکان وجود دارد که محتواهای زبانیِ امری از محتواهای زبانی اِخباری، جدا فرض شوند. این از آنروست که حافظه ی انسانی، امکان ذخیره ی محرکها و نشانگانی را دارد که از عوامل خارجیِ جاری در پیرامونش مستقل هستند.  
+
====بازنمایی خویشتن====
 +
* از دیدِ میلیکان، نخستین و مهمترین تمایز میان بازنمایی جانوری و انسانی آن است که در جانوران، بازنماییِ خویشتن، یعنی تصویری که در سیستمِ پردازنده ی عصبیِ موجود از خودش تشکیل میشود، همواره در زمان و مکانِ ِدم دستی محصور شده و به [[اکنون]] و اینجا وابسته است.
 +
* به عبارت دیگر، جانوران خویشتن را تنها در قالبی که در همان لحظه مشغولِ تجربه کردناش هستند، متصور میشوند.
 +
* از اینرو، بازنمایی «خود» که شالوده ی اصلی پیدایش «[[خودآگاهی]]» در آدمیان است، در جانوران وضعیتی محدود و موضعی دارد.
 +
* جانوران تنها اکنون و اینجای خود را درک می کنند و خویشتن را در این برش از زمان و مکان مجسم می سازند. این در حالی است که در آدمیان به دلیل [[رمزگذاری]] مفاهیم و پیدایش رمزگانی مانند زبان، این امکان وجود دارد که بازنمایی ای مستقل از اکنون و اینجا انجام پذیرد.
 +
* به این ترتیب که «من» می تواند تصویر ذهنی از خود را چنان در قالب زبان صورتبندی کند که ربطی به شرایط اکنون و اینجا، و زمان و مکانِ دمدستی اش نداشته باشد.
 +
<br />
 +
====بازنمایی محدود به اینجا-اکنون====
 +
* از همینجا برمیآید که بازنمایی در جانوران تفاوت عمده ی دیگری با وضعیت انسانی دارد و آنهم اینکه '''محتوای امری و اِخباریِ''' این بازنمایی در جانوران یگانه و تمایزناپذیر است.  
 +
* این در حالی است که در آدمیان به دلیل شکافی که میان اکنون و اینجا با بازنماییِ نشانه مدارانه رخ نموده، این امکان وجود دارد که محتواهای زبانیِ امری از محتواهای زبانی اِخباری، جدا فرض شوند.  
 +
* این از آنروست که حافظه ی انسانی، امکان ذخیره ی محرکها و نشانگانی را دارد که از عوامل خارجیِ جاری در پیرامونش مستقل هستند.  
 
<br />
 
<br />
  
'''ماهیت زبانمدارانه حافظه انسان'''<br />
+
====ماهیت زبانمدارانه حافظه انسان====
 
+
* در واقع، حافظه ی انسانی ماهیتی زبانمدارانه دارد. به این معنا که بسیاری از داده های مربوط به [[زندگینامه]] ی شخص را چارچوبی زبانی صورتبندی و نگهداری می کند و این موضوعی است که به زودی بدان بازخواهیم گشت.
در واقع، حافظه ی انسانی ماهیتی زبانمدارانه دارد. به این معنا که بسیاری از داده های مربوط به [[زندگینامه]] ی شخص را چارچوبی زبانی صورتبندی و نگهداری می کند و این موضوعی است که به زودی بدان بازخواهیم گشت.به این ترتیب، در جانوران وقایع بیرونی تعیین کننده ی محتوای بازنمایی شده هستند. ذهن جانوری مانند گربه که از شبکه ی عصبی به نسبت ساده ای برخوردار است، تصویری از جهان خارج و موقعیت گربه در این جهان را مجسم می سازد که به طور مستقیم تحتِ تأثیر وقایع جاری در اطراف گربه شکل گرفته است. این در حالی است که در بازنماییِ انسانی، این تسلطِ وقایع بیرونی و سلطه ی بیچون و چرای عوامل جاری در اطراف سیستم، از میان رفته است.  
+
* به این ترتیب، در جانوران وقایع بیرونی تعیین کننده ی محتوای بازنمایی شده هستند. ذهن جانوری مانند گربه که از شبکه ی عصبی به نسبت ساده ای برخوردار است، تصویری از جهان خارج و موقعیت گربه در این جهان را مجسم می سازد که به طور مستقیم تحتِ تأثیر وقایع جاری در اطراف گربه شکل گرفته است.  
 +
* این در حالی است که در بازنماییِ انسانی، این تسلطِ وقایع بیرونی و سلطه ی بی چون و چرای عوامل جاری در اطراف سیستم، از میان رفته است.  
 +
<br />
 
<br />
 
<br />
  
'''وجه التفاتی'''
+
====وجه التفاتی====
 +
*‌ آدمیان با توجه به مسلح بودن به دستگاه زبانی، این امکان را دارند که اموری مربوط به خاطرات گذشته ی خود را در اکنون فرا بخوانند و به همین ترتیب، آرزوها و چشمداشت های مربوط به آینده ی خود را که هنوز تحقق نیافته، در قالب زبانی رمزگذاری کرده و آن را نیز در زمان حال بازنمایی کنند.
 +
*‌ از اینروست که علاوه بر تمایز میان محتوای امری و اِخباریِ بازنماییِ انسانی، [[وجه التفاتی]] و ساختاریِ مربوط به آرزوها و چشمداشت های آینده مدارانه نیز در آدمیان وجود دارد.
 +
* این بدان معناست که بازنمایی در انسان بیشتر ماهیتی درونی دارد و تا حدودی مستقل از تجربیات و [[رخداد]]های جهان خارج، اِعمال میشود.
 +
* از اینروست که در جانوران، خودآگاهیِ ـ دست کم به شکل انسانی اش ـ دیده نمیشود. این خودآگاهی تا حدودی تحتِ تأثیر شکاف میان «اکنون ـ اینجا» و «گذشته ـ آینده» شکل میگیرد.
 +
* شکافی که تا حد زیادی مدیون کارکرد نشانگان زبانی است. نشانگانی که خود از شرایط ویژه و موضعیِ مربوط به اکنون و اینجا مستقل شده اند و توانسته اند در چارچوبی نمادین موقعیتی مستقل از شرایط محیطی را بازنمایی کنند.
 
<br />
 
<br />
  
آدمیان با توجه به مسلح بودن به دستگاه زبانی، این امکان را دارند که اموری مربوط به خاطرات گذشته ی خود را در اکنون فرا بخوانند و به همین ترتیب، آرزوها و چشمداشت های مربوط به آینده ی خود را که هنوز تحقق نیافته، در قالب زبانی رمزگذاری کرده و آن را نیز در زمان حال بازنمایی کنند.  
+
====[[خلاقیت]]====
از اینروست که علاوه بر تمایز میان محتوای امری و اِخباریِ بازنماییِ انسانی، [[وجه التفاتی]] و ساختاریِ مربوط به آرزوها و چشمداشت های آینده مدارانه نیز در آدمیان وجود دارد. این بدان معناست که بازنمایی در انسان بیشتر ماهیتی درونی دارد و تا حدودی مستقل از تجربیات و [[رخداد]]های جهان خارج، اِعمال میشود. از اینروست که در جانوران، خودآگاهیِ ـ دست کم به شکل انسانی اش ـ دیده نمیشود. این خودآگاهی تا حدودی تحتِ تأثیر شکاف میان «اکنون ـ اینجا» و «گذشته ـ آینده» شکل میگیرد. شکافی که تا حد زیادی مدیون کارکرد نشانگان زبانی است. نشانگانی که خود از شرایط ویژه و موضعیِ مربوط به اکنون و اینجا مستقل شده اند و توانسته اند در چارچوبی نمادین موقعیتی مستقل از شرایط محیطی را بازنمایی کنند.  
+
* این استقلالِ وجوه امری و اِخباری و التفاتی، امکان ترکیبهای جدیدِ نشانگان در زمینه ای مستقل از شرایط طبیعی و بیرونی را به دست میدهد.  
 
+
* از اینروست که پدیده ای به نام «خلاقیت» در آدمیان وجود دارد.  
'''خلاقیت'''
+
* ایده های نو و برداشتهای مبتکرانه ای که در درون زبان پدید می آیند، نشانی از بازنماییِ امر غایب دارند؛ یعنی زبان به آدمیان این امکان را می بخشد که امور غالب در اکنون و اینجا را فراخوانی کرده و با ترکیب آنها، موقعیت های حتی ناممکن را صورتبندی و بیان نمایند.  
 
<br />
 
<br />
  
این استقلالِ وجوه امری و اِخباری و التفاتی، امکان ترکیبهای جدیدِ نشانگان در زمینه ای مستقل از شرایط طبیعی و بیرونی را به دست میدهد. از اینروست که پدیده ای به نام «خلاقیت» در آدمیان وجود دارد. ایده های نو و برداشتهای مبتکرانه ای که در درون زبان پدید می آیند، نشانی از بازنماییِ امر غایب دارند؛ یعنی زبان به آدمیان این امکان را می بخشد که امور غالب در اکنون و اینجا را فراخوانی کرده و با ترکیب آنها، موقعیت های حتی ناممکن را صورتبندی و بیان نمایند.  
+
====تناقض و تعارض و ناسازه====
 
+
* با همین ساز و کار، در زبان های انسانی امری به نام «تناقض و تعارض و ناسازه» امکان ظهور می یابد.
'''تناقض و تعارض و ناسازه'''
+
* در جانوران بازنمایی ها به قدری وابسته به شرایط طبیعی و بیرونی هستند که امکان نقض یکدیگر را نمی یابند.  
 +
* پیدایش ناسازه یا تعارض یا اشاره به [[غیاب]]، ویژگی هایی هستند که تنها در درون یک «[[زبان طبیعی]]» مجال ظهور می یابند.
 +
<br />
 
<br />
 
<br />
 
با همین ساز و کار، در زبان های انسانی امری به نام «تناقض و تعارض و ناسازه» امکان ظهور می یابد. در جانوران بازنمایی ها به قدری وابسته به شرایط طبیعی و بیرونی هستند که امکان نقض یکدیگر را نمی یابند. پیدایش ناسازه یا تعارض یا اشاره به غیاب، ویژگی هایی هستند که تنها در درون یک «[[زبان طبیعی]]» مجال ظهور می یابند.
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۵

بازنمایی

  • در آثار تمام اندیشمندانِ کنجکاو در مورد کارکردهای زبانی، توجهی نسبت به ارتباط میان زبان و بازنمایی به چشم میخورد.
  • ‌ بازنمایی عبارت است از انعکاس تصویری از جهان پیرامون سیستم در درون آن، یا همان برداشتی که در درون سیستم نسبت به محیط پدید میآید.
  • میلیکان که از فیلسوفان زبانِ تکاملگراست، در کتاب مشهور خود روانشناسی ملکه ی سپید، بازنمایی در جانوران و انسان را با هم مقایسه کرده است. از دید او بازنمایی در جانوران تفاوتهایی بنیادین با بازنماییِ ذهنِ انسان دارد و از این روست که زبان طبیعی تنها در آدمیان دیده میشود.
  • فهرستی که میلیکان از تفاوت میان بازنماییِ انسانی و جانوری استخراج کرده، به کارِ تحلیلِ بیشترِ مفهوم بازنمایی و ارتباط آن با ساختارهای زبانی می آید.



بازنمایی خویشتن

  • از دیدِ میلیکان، نخستین و مهمترین تمایز میان بازنمایی جانوری و انسانی آن است که در جانوران، بازنماییِ خویشتن، یعنی تصویری که در سیستمِ پردازنده ی عصبیِ موجود از خودش تشکیل میشود، همواره در زمان و مکانِ ِدم دستی محصور شده و به اکنون و اینجا وابسته است.
  • به عبارت دیگر، جانوران خویشتن را تنها در قالبی که در همان لحظه مشغولِ تجربه کردناش هستند، متصور میشوند.
  • از اینرو، بازنمایی «خود» که شالوده ی اصلی پیدایش «خودآگاهی» در آدمیان است، در جانوران وضعیتی محدود و موضعی دارد.
  • جانوران تنها اکنون و اینجای خود را درک می کنند و خویشتن را در این برش از زمان و مکان مجسم می سازند. این در حالی است که در آدمیان به دلیل رمزگذاری مفاهیم و پیدایش رمزگانی مانند زبان، این امکان وجود دارد که بازنمایی ای مستقل از اکنون و اینجا انجام پذیرد.
  • به این ترتیب که «من» می تواند تصویر ذهنی از خود را چنان در قالب زبان صورتبندی کند که ربطی به شرایط اکنون و اینجا، و زمان و مکانِ دمدستی اش نداشته باشد.


بازنمایی محدود به اینجا-اکنون

  • از همینجا برمیآید که بازنمایی در جانوران تفاوت عمده ی دیگری با وضعیت انسانی دارد و آنهم اینکه محتوای امری و اِخباریِ این بازنمایی در جانوران یگانه و تمایزناپذیر است.
  • این در حالی است که در آدمیان به دلیل شکافی که میان اکنون و اینجا با بازنماییِ نشانه مدارانه رخ نموده، این امکان وجود دارد که محتواهای زبانیِ امری از محتواهای زبانی اِخباری، جدا فرض شوند.
  • این از آنروست که حافظه ی انسانی، امکان ذخیره ی محرکها و نشانگانی را دارد که از عوامل خارجیِ جاری در پیرامونش مستقل هستند.


ماهیت زبانمدارانه حافظه انسان

  • در واقع، حافظه ی انسانی ماهیتی زبانمدارانه دارد. به این معنا که بسیاری از داده های مربوط به زندگینامه ی شخص را چارچوبی زبانی صورتبندی و نگهداری می کند و این موضوعی است که به زودی بدان بازخواهیم گشت.
  • به این ترتیب، در جانوران وقایع بیرونی تعیین کننده ی محتوای بازنمایی شده هستند. ذهن جانوری مانند گربه که از شبکه ی عصبی به نسبت ساده ای برخوردار است، تصویری از جهان خارج و موقعیت گربه در این جهان را مجسم می سازد که به طور مستقیم تحتِ تأثیر وقایع جاری در اطراف گربه شکل گرفته است.
  • این در حالی است که در بازنماییِ انسانی، این تسلطِ وقایع بیرونی و سلطه ی بی چون و چرای عوامل جاری در اطراف سیستم، از میان رفته است.



وجه التفاتی

  • ‌ آدمیان با توجه به مسلح بودن به دستگاه زبانی، این امکان را دارند که اموری مربوط به خاطرات گذشته ی خود را در اکنون فرا بخوانند و به همین ترتیب، آرزوها و چشمداشت های مربوط به آینده ی خود را که هنوز تحقق نیافته، در قالب زبانی رمزگذاری کرده و آن را نیز در زمان حال بازنمایی کنند.
  • ‌ از اینروست که علاوه بر تمایز میان محتوای امری و اِخباریِ بازنماییِ انسانی، وجه التفاتی و ساختاریِ مربوط به آرزوها و چشمداشت های آینده مدارانه نیز در آدمیان وجود دارد.
  • این بدان معناست که بازنمایی در انسان بیشتر ماهیتی درونی دارد و تا حدودی مستقل از تجربیات و رخدادهای جهان خارج، اِعمال میشود.
  • از اینروست که در جانوران، خودآگاهیِ ـ دست کم به شکل انسانی اش ـ دیده نمیشود. این خودآگاهی تا حدودی تحتِ تأثیر شکاف میان «اکنون ـ اینجا» و «گذشته ـ آینده» شکل میگیرد.
  • شکافی که تا حد زیادی مدیون کارکرد نشانگان زبانی است. نشانگانی که خود از شرایط ویژه و موضعیِ مربوط به اکنون و اینجا مستقل شده اند و توانسته اند در چارچوبی نمادین موقعیتی مستقل از شرایط محیطی را بازنمایی کنند.


خلاقیت

  • این استقلالِ وجوه امری و اِخباری و التفاتی، امکان ترکیبهای جدیدِ نشانگان در زمینه ای مستقل از شرایط طبیعی و بیرونی را به دست میدهد.
  • از اینروست که پدیده ای به نام «خلاقیت» در آدمیان وجود دارد.
  • ایده های نو و برداشتهای مبتکرانه ای که در درون زبان پدید می آیند، نشانی از بازنماییِ امر غایب دارند؛ یعنی زبان به آدمیان این امکان را می بخشد که امور غالب در اکنون و اینجا را فراخوانی کرده و با ترکیب آنها، موقعیت های حتی ناممکن را صورتبندی و بیان نمایند.


تناقض و تعارض و ناسازه

  • با همین ساز و کار، در زبان های انسانی امری به نام «تناقض و تعارض و ناسازه» امکان ظهور می یابد.
  • در جانوران بازنمایی ها به قدری وابسته به شرایط طبیعی و بیرونی هستند که امکان نقض یکدیگر را نمی یابند.
  • پیدایش ناسازه یا تعارض یا اشاره به غیاب، ویژگی هایی هستند که تنها در درون یک «زبان طبیعی» مجال ظهور می یابند.