ایزدان باد میانرودانی
فهم ماهیت وای بدون اشاره به ایزدان وابسته به باد در قلمرو میانرودان و ورارود (سوریه و فلسطین) ناممکن خواهد ماند. آریاییهایی که پرستندگان ایزد وای بودند و پس از ورود به مرزهای ایرانزمین به دو شاخهی هندی و ایرانی تقسیم شدند، در غرب ایرانزمین با تمدنهایی مستقر و کهنسال روبرو شدند که ساختار ویژه و باورهای دیرپای خویش را داشتند و تصویر خاصی را از ایزد باد پدید آورده بودند. وای نیز مانند سایر ایزدان آریایی، در جریان درآمیختگی اقوام گوناگون در ایرانزمین با خدایان همتای خویش در تمدنهای ایلامی و سومری و آشوری و کلدانی و آرامی در آمیخت و در نهایت به تصویری چند رگه و لایه لایه دست یافت که در اوستا نشانش را میبینیم.
وای، بیتردید ایزدی هندوایرانی و بومیِ قبایل آریایی نوآمده بوده است. با این همه، این بدان معنا نیست که پیش از ورود پرستندگان وای به فلات ایران، سابقهای از تکریم ایزد هوا در این مرز و بوم وجود نداشته است. دستکم از قلمرو جنوب غربی ایرانزمین، شواهدی بسیار در دست داریم که به بزرگداشت ایزد هوا دلالت میکنند. در اساطیر سومری و اکدی، ایزدی وجود داشته به نام ایشکور، که میتوان او را با وای همتا دانست. ایشکور در ایزدکدهی سومریان خدایی درجه دوم بوده است، اما با ورود قبایل سامی از جنوب و غرب، بهتدریج بر ارج و اهمیت وی افزوده شد. ایشکور ایزدی نرینه است که در سومر فرزند نانا (خدای ماه) و نینگال (ایزدبانوی گاوچرانان) دانسته میشد. در برخی روایتها، او را فرزند مستقیم "کی" و "آن" –یعنی ایزد آسمان و ایزدبانوی زمین– دانستهاند. در این روایت او در سلسلهمراتب زایش خدایان یک نسل مسنتر نموده میشود و به ایزدان کهنسال اولیه نزدیکتر است.
وقتی مهاجران اکدی در میانهی هزارهی سوم پ.م به سومر وارد شدند، نام ایزد باد را در زبان خویش به صورت "عَداد" ثبت کردند. ایشکور یا عداد خدایی است که توفان و پدیدههای جوی را زیر فرمان دارد. به صورت گاوی آسمانی تجسمش میکردهاند که نعره زدنش به صورت تندر نمایان میشود. مرکز پرستش اصلی او شهر کرکره در مرز عراق و سوریه بوده است، اما بعدتر در بسیاری از شهرها برایش معابدی ساختند. چنان که در حدود سال ۱۱۰۰ پ.م تیگلت پیلسر اول، شاه آشور برای او و آنو (خدای آسمان)، در شهر آشور معبدی بنا کرد، و او را با "آننو"، خدای آسمان، در این پرستشگاه سهیم کرد. چنین مینماید که این حرکتِ او به سنتی مربوط باشد که ایشکور را فرزند مستقیم "آنو" درنظر میگرفت.
در اساطیر سومری، ایشکور با ایزد بانویی به نام "شالا" ازدواج کرد که همان "ناگان" و "گوبارا" در سنن محلی دیگر میانرودان است. شالا مربوط به غلّه، جنگ و باروری زمینهاست. او همواره با گرزی نمایش داده میشود که سری شبیه به شیر دارد. حاصل ازدواج ایشکور و گالا ایزدی به نام "گیبیل" بود که سازنده و نگهبان سلاحهای جنگی پنداشته میشد. گیبیل به آتش مربوط بود و در زبان اکدی او را "گِرّا" مینامیدند. او همان کسی است که راز ذوب آهن را به مردمان آموخت و خدای آهنگران و فلزکاران پنداشته میشد.
ایزد هوا بهویژه در میان اقوام کلدانی و آرامی که در قرن دوازدهم و یازدهم پ.م به میانرودان و سوریه وارد شدند، بسیار مورد احترام بود. آموریها او را با خوانشی نزدیک به اکدیان، هَداد مینامیدند، و احتمالاً خدای بزرگشان آمورو که قبایلشان نیز بدان شناخته میشد، هم او بوده باشد. لقبش در زبان آرامی ریمون بوده است که از "ریممون" گرفته شده و تندرساز معنا میدهد. این لقب را در اکدی به صورت رامَن و در آرامی به شکل ریمون ثبت کردهاند[۱]. شباهت این کلمه با رام و رامنِ اوستایی و پهلوی تأملبرانگیز است و بعید نیست که در میان فرهنگ اکدی و اوستایی وامگیریای در مورد نام این ایزد رخ نموده باشد.
ساکنان ورارود، یعنی سوریه و فنیقیه و فلسطین، او را با نام هوریاش –تِشوب- میشناختند و هیتیها او را با عنوان تسحوب میپرستیدند. نام این ایزد در زبان هیتی از ریشهی لوویاییِ تارو گرفته شده و نام دیگر این موجود در تمدن هیتی تارهون بوده است. این خدای اخیر، که توسط نخستین موج از مهاجران آریایی در آناتولی پرستیده میشد، احتمالاً شکلی ابتدایی و کهنسال از وایو بوده که در ترکیب با ایزدِ هوای اقوام سامی و هوری خصلتی دو رگه و چندچهره یافته است. ناگفته نماند که هیتیها و میتانیها، یعنی برسازندگان نخستین دولتهای آریایی در قلمرو شمال غربی ایرانزمین، ایزد هوای بومی خویش را داشتند. چنانکه در کتیبهی نوزی از ایندره نام برده شده است و چه بسا که تسحوب نمایندهی برادر وی، یا همان وای باشد.
در مورد ایشکور یا عداد، یک نکتهی جالب وجود دارد و آن هم اینکه او نیز مانند وای ایزدی دو چهره دانسته میشد. ایشکور از سویی ویرانگر و از سوی دیگر بارورکنندهاش بوده است. به همین دلیل هم در همان شکل باستانی و کهنش، به وای بد و وای به شباهتی دارد. تمایز میان این دو نوع باد، که معمولاً در جهتهایی متضاد نیز میوزیدهاند، در سومر و اکد باستان نیز سابقه داشته است. این باور به دو شکلِ متضادِ باد، حتی در دوران جدیدتر تمدن ایرانی نیز ادامه پیدا کرده است، چنانکه مثلاً از حضرت محمد حدیثی روایت شده که بر مبنای آن پیروزیهای سپاه اسلام به همراهی بادِ سبا (که از خاور میوزد) و نابودی قوم عاد به وزش باد دَبور (برآمده از باختر) مربوط شده است[۲].
در واقع چنین مینماید که تجربهی زیستهی مردمان جهان باستان و ارتباطی که با عنصر باد پیدا میکردند، در قلمروهای فرهنگی گوناگون به نتایجی مشابه منتهی شده باشد. یعنی در سرزمینهای گوناگون و میان اقوام قفقازی و سامی و آریایی، باد در نهایت همچون ایزدی سیال و بزرگ و مقتدر بازنمایی شد که دو سویهی متضاد و دو نوع رفتار زیانبار یا سودرسان را از خود نشان میداد. قدمت ایشکور و عداد از یک سو، و وای و ایندره به قدری زیاد است که نمیتوان یکی از آن دو را وام گرفته از دیگری دانست. با این وجود، آشکار است که قبایل آریایی پس از ورود به ایران زمین در میان ساکنان پیشین این قلمرو با ایزد هوایی روبرو شدند که ساختار کلیاش با وای همسان بود.
منابع
- Bukhari, Sahih, Translator: M. Muhsin Khan, University of Southern California, 2009.
- Hadad, H. and Mja'is, S. Ba'al Haddad. A Study of Ancient Religious History of Syria, 1993.
وکیلی، شروین. اسطورهشناسی ایزدان ایرانی. نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۸۷-۸۳)
نوشتههای مرتبط: