فراموشی -یادآوری
اصل يادآوری
- من برای کنار آمدن با هستی و اجرای کارکردهایی که در سطوح گوناگون فراز بر عهده اش نهاده میشود، نیاز دارد تا تنشهای بنیادین را فراموش کند.
- نهادهای هنجارساز با فرو کاستن این تنشها به مسایلی خردتر و رمزگذاری شده، و بعد به دست دادن روش هایی برای سازگاری یا گریز از آنها، امکان این فراموشی را فراهم می آورند.
- من معمولا در شرایط بحرانی بار دیگر با تنشهای بنیادین رویارو میشود، که آن را یادآوری می نامیم.
فراموشی
من برای دور ماندن از تنشهای بنیادین و حفظ کارآیی خود در سازوکارهای هنجارینِ جامعه، فراموش کردن تنشهای بنیادین را میپذیرد و خود را با تنشهای روزمره و نمادینِ جایگزینِ آن سرگرم میکند. به این ترتیب، فراموشی به گریزی عمومی از مهمترین تنشهای زندگی من منجر میشود. تلهی مَرشون: فراموشی تنشهای بنیادین، به نادیده گرفتن شکل هستی، و فراموشی هستی منتهی میشود. راهبرد نرسه: یادآوری مداوم تنشهای بنیادین، و برگزیدنِ مسیر سازگاری برای رویارویی با آن. از آنجا که تنشهای بنیادین در ذات خود قابل رفع و رجوع نیستند، سازگاری با آنها تنها زمانی ممکن میشود که تنشهای راستینی که از آن خاستگاه صادر میشوند، ردیابی شده و من با آنها سازگار شود. Z چرا تنشهای بنیادین تا این پایه خطرناک مینمایند؟ آیا سازوکارهای ترشحِ فراموشی در نظامهای اجتماعی گوناگون، تمدنهای مختلف و نهادهای هنجازسازِ متمایز شباهتی با هم دارد؟ تفاوتهایشان در چیست؟ کسی که درگیر با فراموشی است با کسی که به یادآوری میپردازد چه تفاوت ملموسی دارد؟ O ترفندهای فراموشی را ردیابی کنید و آنها را خنثا سازید. یادآوری را تمرین کنید.