انتخاب طبیعی

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

انتخاب طبيعى (Natural Selection)

روندى دايمى است كه در جريان آن شكست خوردگانِ رقابت بر سر منابع، با محيط به تعادل مى‏‌رسند.

کتاب سیستمهای پیچیده (ص:139-140-141)




جريان رقابت، روندى است كه در آن معدودى از سيستم‏‌هاى پيروزمند به آشيان‌هاى قديمى‏‌شان مى‏‌چسبند، و انبوهى از شكست خوردگان با تبعيد از آنجا نابود مى‌‏شوند. در اين ميان، گروهى اندك موفق مى‌‏شوند خود را به جايگاه‏هاى ديگرى در فضاى حالت قلاب كنند. اينها سيستم‏‌هایى هستند كه در مسيرِ زمان پيچيده‌‏تر مى‏‌شوند. در اين مسابقه‏‌ى نفس‏گير، همگان در دراز مدت بازنده خواهند شد. ياخته‏‌ها و افراد، زير فشار تنش‌هاى هميشگىِ محيطى فرسوده مى‌‏شوند و از پا در مى‏‌آيند، و گونه‌‏ها ناچار مى‏‌شوند دير يا زود جايگاه خود را به رقيبانشان واگذار كنند. اين كشتارِ عظيمِ رقيبان، انتخاب طبيعى نام دارد.

انتخاب طبيعى ، روندى دايمى است كه در جريان آن شكست خوردگانِ رقابت بر سر منابع، با محيط به تعادل مى‏‌رسند.

انتخاب طبيعى، با وجود نامِ اشتباه‏‌آميزش، هيچ ربطى به كنش و كاركردِ انتخاب ندارد. انتخاب طبيعى از تأثير تصادفى و كاتوره‌‏اىِ محيط بر سيستم بر مى‌‏خيزد. در واقع محيط چيزى را انتخاب نمى‏‌كند، چون كاركرد‌هایى كه زمينه‏‌ساز انتخاب هستند در آن وجود ندارند. محيط مانند الاهه‌‏ى نابيناى عدالت، همه را به يك چوب مى‌‏راند و هدفش نفوذ در حصار همه‏‌ى سيستم‏ها و به تعادل رسيدن با همه‏‌ى آنهاست. در واقع آنهايى كه زير تأثير انتخاب طبيعى از ميان مى‌‏روند، از قاعده‏‌اى فراگير و انتخابى فراگير پيروى مى‌‏كنند. آنهايى كه باقى مى‌‏مانند، موارد استثنايى و نقض هستند. محيط آنها را انتخاب نمى‌‏كند، آنها موفق مى‏‌شوند تعادل با محيط را انتخاب نكنند.

لوئيس كارول، هنگامى كه داستان مشهورِ "آليس در سرزمين عجايب" را مى‏‌نوشت، شخصيتى به نام ملكه‏‌ى سرخ را در آن گنجاند كه همواره در حال دويدن بود. يكبار، موقعى كه آليس از او دليلِ اين همه دوندگى را پرسيد، ملكه پاسخ داد: براى اين كه بر سر جاى خودت بايستى، بايد هميشه بدوى.

اين داستان، مبناى استعاره‏‌ى ملكه‏‌ى سرخ در نظريه‏‌هاى تكاملى شده است. تنها سيستم‏هايى در حفظ آشيان خويش موفق مى‏‌شوند كه حتى براى لحظه‏‌اى هم از رقابت با ديگران دست بر ندارند. اين پويايىِ هميشگى، شرطِ بقا، و بر سر جاى خود ماندن است. چنان كه بيدل به زيبايى تشريح كرده است، محيط همچون دريايى مى‌‏ماند كه سيستم‌هاى موفق همچون موجى پويا اما ثابت بر زمينه‏‌ى آن ايستاده‏‌اند.

انتخاب طبيعى، در دو سطح عمل مى‏‌كند.

الف) نخستين سطحِ تأثير آن، در كوتاه مدت به نتيجه مى‌انجامد. در اين حالت تنشى كه از سوى محيط به سيستم وارد مى‌‏شود، آنهايى را كه اندركنشگرِ ضعيف و ناتوانى دارند از ميان بر مى‏‌دارد. نخستين قربانيان انتخاب طبيعى، اندركنشگرهاى ضعيف هستند.



ب) سيستم‏هايى كه اندركنشگر نيرومند و موفقى دارند و مى‌‏توانند با روندهايى خودزاينده سيستم خود را در برابر محيط حفظ كنند، موفق مى‏‌شوند در سطحى ديگر به رقابت با همتايان خود بپردازند. اين سطح دوم از تأثير انتخاب طبيعى، به همانندسازها مربوط مى‏شود. همانندسازهايى كه توسط پوسته‏‌ى اندركنشگر كاميابى احاطه شده‏‌اند، بايد در اين گام بر سر تكثير كردنِ اطلاعات درونى خود با هم مسابقه دهند.



انتخاب طبيعى، روندى دايمى است كه در جريان آن شكست خوردگانِ رقابت بر سر منابع، با محيط به تعادل مى‏‌رسند. انتخاب طبيعى دو سطحِ كوتاه و بلند مدت دارد، كه به ترتيب بر اندركنشگر و همانندساز عمل كند.