جذب کننده
از ویکی زروان
تعریف
- جذب كننده (Attractor) نقطهاى بر فضاى حالت است كه خطراهه را به سوى خود جذب كند. (کتاب سیستمهای پیچیده (ص:50-51))
- نقاطِ متمایزِ فضاى حالت، از نظر سيستم خنثا و متقارن نيستند. بخشهایى از آن براى سيستم مناسبتر و مطلوبتر تلقى مىشوند، و بخشهایى ديگر نامناسب و نامطلوب.
- پایداری سيستم در برخی از نقاط بیشتر و در برخی دیگر کمتر تامین میشود. از این رو سیستم به بخشهایى از فضاى حالت گرایش دارد و از جاهایی مىگريزد.
- فضاى حالت به تعبيرى، برجستگى و فرورفتگىهایى دارد كه خطراههى سيستم را به سوى خود جذب مىكند و يا از خود مى راند.
- نقاطى كه خطراهه را به سوى خود مىكشد، جذب كننده یا بستر جذب نام دارد.
جذب كننده، در واقع جایگاهی است که توسط تابع حالت سیستم صورتبندی میشود و موقعیتهای پایدار آن را نشان میدهد. این تابع حالت همواره شمار ابعادی بسیار کمتر از فضای حالت دارد. با این وجود برای پیوند زدنِ مفاهیمی که گفتیم، می توان جذبکننده را همچون ناحیه یا نقطهاى بر فضاى حالت نمایش داد. به طوری كه خطراههى سيستم با نزديك شدن به آن به سويش ميل كند و در آن قرار گيرد.
جذب كننده مانند سوراخ قيفى است كه ساچمهى خطراهه به درونش افتاده باشد. در علوم فيزيكى، با توجه به اهميتى كه فضاى حالتهاى انرژى دارند، گاه جذب كنندهها را با نام چاه پتانسيل مورد اشاره قرار مىدهند. چرا كه اين نقاط از نظر وضعيت انرژى پايدارتر از نقاط همسايهشان است.
جذب كنندهها در طبیعت
- مثالهاى زيادى از جذب كنندهها مىتوان زد. دماى بدن پرندگان و پستانداران يك نمونهى خوب است. سيستم متابوليك جانوران خونگرم، بر فضاى حالت خود جذب كنندهاى بر محور دما دارد، كه خطراهه را معمولاً به سوى خود جلب مىكند و در آن ناحيهى خاص نگه مىدارد. به همين دليل هم در حالت عادى دماى بدن پستانداران و پرندگان به ترتيب 37 و 40 درجهى سانتىگراد است.
- اگر دماى بدن انسانى از اين جذب كننده دور شود، ترفندهایى مانند لرزيدن يا عرق كردن به كار گرفته مىشود تا دما بار ديگر به همان نقطهى پيشين باز گردد.
- سيستمها معمولاً با بازخوردهاى منفى خود را در جذب كنندهى خاصى تثبيت مىكنند.
- گرايشِ سيستم به قرار گرفتن در جذب كنندهها، بدان معنا نيست كه اين نقاط تثبيت شده و مطلق باشند.
- جذب كنندهها خاصيت خودِ فضاى حالت نيستند، بلكه در اثر حضور خطراههها در آنها شكل مىگيرند. هنگامى كه يك سيستم دگرگون مىشود، بخشهاى مجاز و غيرمجاز، و جذب كننده يا دفع كنندهى فضاى حالتش هم دگرگون مىشود.
- يك مثال خوب، تب كردن است، كه چيزى جز تغيير جذب كنندهى ياد شده به سمت دماهاى بالاتر نيست.
ظهور جذبکنندهها، نتیجه پیچیدگی
- اين كه چه جذب كنندههایى در كجاى فضاى حالت وجود داشته باشند، توسط برآيند ارتباطات سيستم با محيط تعيين مىشوند.
- يك منظرهى كوهستانى، در واقع نيمرخ جذب كنندههایى را نمايش مىدهد كه به طور عمده بر مبناى نيروى گرانش در فضاى حالتى مكانيكى شكل گرفتهاند.
- اين كه فلان سنگ در فلان شيبِ كوه كجا قرار بگيرد، توسط مجموعهاى از عوامل درونى (شكل و جرم و جنس سنگ) و بيرونى (شيب زمين و گرانش و شدت وزش باد) تعيين مىشود.
- هرچه سيستم پيچيدهتر باشد، اهميت متغيرهاى درونى در تعيين جذب كنندهها بيشتر مىشود. مثلاً جانوران خونسرد جذب كنندهاى براى دماى بدنشان ندارند، ولى نوادگان خونگرمشان كه پيچيدهترند، به دليل افزايش سرعت سوخت و سازشان چنين جذب كنندههایى را در سيستم خود پديد آوردهاند.
- پیچیده شدنِ گام به گامِ سیستم، با پیدایش مسیرهایی درونی و مراکزی درونزاد برای تولید و مدیریت جذبکنندهها همراه است. این همان روندی است که در نهایت سیستمهای خودکاره یا خودمختار را پدید میآورد.