حالت
- حالت (Phase) ساختارى است كه قواعد تقارنى خاصى در گستره ى آن مصداق داشته باشند.
کتاب سیستمهای پیچیده (ص:197-198-199)
هر زيرسيستم، بر مبناى شباهتى كه شبكهاى از عناصر ساختارى و روابط كاركردى را با هم متحد مىكند، شكل مىگيرد. نوعى تقارن در ميان اجزاى هر زيرسيستم برقرار است، كه همبستگى آنها را به هم ممكن مىكند. اين تقارن، به ويژه در ساختار به خوبى مشاهدهپذير است، و حالت يا فاز ناميده مىشود.
حالت، ساختارى است كه قواعد تقارنى خاصى در گسترهى آن مصداق داشته باشند.
حالت مفهومى است كه در تمام سيستمها قابل تعريف است. يك ليوان آبِ نيمه پر، اگر با درپوشى شيشهاى بسته شود، سيستمى است با دو حالت. مجموعهاى از مولکولهاى H2O كه با قواعد چسبندگى مولكولى به هم وصلند، و حالت مايع را از خود نشان مىدهند، و بخشى با حالت گاز كه مجموعهاى از مولکولهاى اكسيژن و نيتروژن را در بر مىگيرد كه با مولكولهاى پراكندهى بخار آب در حالت تعادل به سر مىبرند.
براى سيستم هاى پيچيدهتر هم مىتوان مثالهایى پيچيدهتر عنوان كرد. بدنِ همهى ما، از آميختهاى از سلولهاى زنده و مرده تشكيل يافته است. بخشهایى از بدن ما - مثلاً پوستمان- بيشتر در حالت مرده، و بخشهایى ديگر -مثلاً مغزمان- در حالت زنده قرار دارند. قواعدى متفاوت بر هر يك از اين حالتها حاكم است كه به طور متقارن در تمام بخشهاى آن مشاهده مىگردد. ممكن است سيستمى بيش از دو حالت داشته باشد. مثلاً كرهى زمين سيستمى است كه سه زيرسيستم با حالتهاى جامد، مايع و گاز در آن وجود دارند. هريك از آنها قواعد مخصوص به خود را دارند كه به طور فراگير در تمام بخشهایشان ديده مىشود. فاز مايعِ آب، چه در اقيانوس باشد و چه در ليوان، قواعد فیزیکی-شیمیايى مشابهى را از خود نشان مىدهد. زيرسيستمهاى يك مجموعه را مىتوان بر مبناى حالتشان هم ردهبندى كرد. مثلاً مىتوان فرض كرد كه بدن يك جاندار از دو حالتِ مايع (خون و لنف) و جامد (استخوان و عضله)، يا زنده و مرده تشكيل شده باشد. مىتوان سيستم جامعه را هم به دو حالتِ زنده (آدمها، گياهان و جانوران اهلى) و مرده (ساختمانها، اشيا و...) تجزيه كرد.