معانى تنشزا
معانى خاصى كه به عنوان جذب كننده در جوامع گوناگون يافتمى شوند با هم شباهتى بنيادين دارند. علاوه بر شباهت ميان دو شيوه ى تقسيم بندى مفاهيم كليدى، معناهايى مانند قدرت، لذت، هويت، و مرگ نيز همواره به عنوان مفاهيم محورى همه ي فرهنگها اهميت داشته اند. اين معانى، همان هايى هستند كه ريچارد رورتى با عنوان «معانى غايى» به آن اشاره مى كند. در اينجا به دليل تأكيدى كه بر ارتباط تنش و اين معناها داريم، آنها را معانى تنشزا مىناميم.
معناهاى موجود در اين گرانيگاه هاى فرهنگ، ضامن پايدارى و انسجام كل آن پيكره ى معنايى اي هستند كه هستى را در تمام سطوح فراز
بازنمايى می كند. به اين ترتيب، سست شدن هر يک از آنها يا شاخه زايى شان در استقلال از بقيه ى معانى كليدى، مى تواند به آشفتگى دركل نظام معنايىِ فراز منتهى شود. به همين دليل، شكاكيت و پرسشگرى در مورد اين معانى منجر به بروز تنش در لايه ي روانى، و عدم توافق و اختلاف در سطح اندركنش بينافردى مى شود.
يكى از آماجهاى اصلىِ روند سانسور، منشهايى هستند كه باعث جهش در اين گرانيگاههاى معنايى مى شوند. چنين جهشهايى مى توانند مبناى قراردادهاي اجتماعی يا انسجام روانى فرد را به مخاطره اندازد و به تحولی عمومى در سيستم منتهى گردد. اين چيزى است كه از سوى نظام خودزاينده ى سلطه به صورت تهديد تفسير مى شود. ناگفته نماند كه همين جهش ها، با وجود تنشزا بودنشان، تنها راهِ سازگارى روانى فرد و تطبيق جامعه با جهانِ دگرگون شونده ى پيرامونش هم هستند. تمام سيستمها در زمينه اى از عوامل آشوبگونه و تهديدكننده به سر مى برند، و تنها راهى كهبراى كنار آمدن با فشار اين بسترِ نامساعد دارند، همگام شدنِ گاه به گاه با اين آشوب است و پذيرشِ گذار حالتى كه مى تواند پيچيده تر شدنشان را به دنبال داشته باشد.